تنها گریه کن
01 آبان 1401
تا جایی که به خاطر دارم نزدیک یک سال و نیم بود که دستم به ورقههای نازک کتاب نخورده بود. خیلی مشتاق بودم که هرچه زودتر به خانه بروم و هدیه ی خواهرم را زودتر بخوانم. بسم الله گفتم و از مقدمه شروع کردم. از همان ابتدا گویی سمبادهای نَرم نرمَک روحم را… بیشتر »
نظر دهید »
خاطرات دفتر حقوقی قسمت نهم
30 مهر 1401
خب روز اول کاری زیاد سخت نبود و با چم و خم کار اشنا شدم. اون روز چون روز اول بودم فکر کنم ساعت ۲ مرخصم کردن. خب منم از خدام بود…چون میتونستم عصر یه چرخی بزنم و یه بادی به کلم بخوره… اون روز گذشت و فردا ساعت ۷بیدار شدم. صبحانه خوردم و رفتم… بیشتر »
کمپوت سیب
29 مهر 1401
چند روزیه بچهها و همسر سرماخوردن و من هم همش در حال سوپ پختن و شلغم و دمنوش اویشنم. انقدر سوپ درست کردم کلا از سوپ فراریم😄 صبحها براشون شیر و نشاسته برای نرم شدن گلوشون میدم با تخم مرغ عسلی و دمنوش.. استاد تخم مرع عسلیم😎 این وسط مسطا هم کمپوت اناناس… بیشتر »
سرباز کوچک امام
29 مهر 1401
اینبار من، پسر 13 سالهای بودم که در کوچه پس کوچههای شهرم اردستان به همراه پسر عمویم حجت، آتشها سوزاندم. بازیگوش بودم، اما کنار این همه سربه هواییها، چیزی بدجور ته دلم میجوشید. دبستان مصطفوی دور از هیاهوی انقلاب بود، اما من از هر فرصتی استفاده… بیشتر »
چشم روشنی
28 مهر 1401
سرم را به شیشه اتوبوس تکیه داده و چشمانم به جاده خیره مانده بود، دست بردم توی کیف و کتابم را برداشتم و شروع به خواندن کردم. خاطرات فاطمه و سید جواد آنقدر خواندنی بود، که مسیر راهِ کرج به قم، برایم مثل برق و باد گذشت. چشم روشنی روایت زندگی جانباز شیمیایی… بیشتر »
پاییز با طعم آش رشته
28 مهر 1401
نمیدونم چرا قبلا وقتی میخواستم آش رشته درست کنم اصلا به دلم نمینشست و کلا مواد از هم سوا بود. اما الان دو سری هست می پزم و عشق میکنم با پختنش و خوردن بچهها و به به و چه چه کردنشون. بیشتر که فکر میکنم میفهمم دلیلش رو. قبلا شاید از روی روزمرگی نهار و… بیشتر »
مینویسم برای زن،زندگی، آزادی
27 مهر 1401
1_معنی ابیات زیر را بنویسید . 👇 برای تو کوچه رقصیدن : « قلم را به دست میگیرم تا بنویسم از رقص مختلط دختران و پسران در جشنهای عروسی، از رقص و شعارهای بی ادبانهی آنها برای با حسن روحانی تا 1400 » برای ترسیدن به وقت بوسیدن : « باید بنویسم از بغل کردن… بیشتر »
تعریفت به درد عمت میخوره
26 مهر 1401
بهش میگم نذاشتی یه نماز درست و حسابی بخونم انقدر که با صدای بلند خاله زنک بازی دراوردی. میگه داشتم تعریفتو میکردما.. گفتم نیازی به تعریف کردنات ندارم. خدا هس بالا سرم خودش میبینه… یاد یه جمله از اقای ایمانی معلم اخلاقمون افتادم. میگفت اگر کسی… بیشتر »
معرفی کتاب احضاریه
26 مهر 1401
اولینباری بود که جلد کتابی اینطور مرا میخکوب خودش میکرد، جلد جالبی داشت، کتاب را یک براندازی کردم و سری به نشانه رضایت تکان دادم. احضاریه، کتابیست که در رفت و برگشت از حال به گذشته است، گاهی آنقدر نویسنده با قلم روان و دلنشینش از گذشته میگوید که حس… بیشتر »
خاطرات دفتر حقوقی قسمت هشتم
26 مهر 1401
خاطرات دفتر حقوقی قسمت هشتم سلام به همه اونایی که خاطراتم رو دنبال میکنن. خب رسیدیم به اونجایی که بهم پیام دادن که فردا روز دوشنبه ۲۳ابان ۱۴۰۰ برای یک روز آزمایشی برم دفتر. شب بود سریع رفتم از مانتو پریسا یه دست مانتو اداری خریدم. سورمه ای رنگ بود و… بیشتر »
ختم مجرب برای شفای مریض
25 مهر 1401
ختم مجرب امام جواد علیه السلام برای شفای مریض 👇👇👇👇 برای شفاء هر مریضی دو رکعت نماز حاجت خوانده و متوسل به حضرت جواد الائمه شوید سپس ۱۴۶ مرتبه بگوید : ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله چنانچه در ساعتی که منسوب به آن حضرت است خوانده شود بسیار مفید… بیشتر »
نترس من کنارتم
25 مهر 1401
تا حالا شده که با ترس هایت رو به رو شوی؟ چیزی که اصلا فکرش را هم نکنی و یکباره به سراغت بیاید و شوکه شوی. شاید آن لحظه فکر کنی همهی اینها خواب است اما هرچقدر که میگذرد بیشتر در آن باتلاق دست و پا میزنی. من همیشه نسبت به بعضی از موارد حساس بودم.… بیشتر »
معرفی کتاب بی قرار
24 مهر 1401
وقتی فهمید قرار است نیروهای تازه نفس را به سوریه بفرستند، مثل آتش زیر خاکستر شعلهور شد. از آنجا که رگ خواب سمیه همسرش را میدانست، با محبت و صحبت توانست رضایتش را بگیرد. سمیه رو کرد به حامد و گفت:« ببین حامد تو داری کار راحت رو انجام میدی و من رو با… بیشتر »
توسل به امام رضا برای حاجات مهم
23 مهر 1401
یادمه ماه رمضون ۱۴۰۰ بود که اون سال اکثر نماز ها و عبادتها رو انجام میدادم تا به حاجتم برسم. خیلی نماز حاجات خوندم خیلی متوسل شدم. طوری که اکثر دعا هارو حفظ شده بودم و اگر نمیخوندم استرس میگرفتم. امروز به یه توسل برخوردم که حس میکنم از همون توسلهایی… بیشتر »
دریافت کد رهگیری برای وام مسکن قسمت هفت
23 مهر 1401
خاطرات دریافت کد رهگیری برای وام مسکن قسمت هفت کار کردن مثل سابق نبود. نهابت روزی ۴ تا ۵ تا کد میزدیم. این یعنی خروجی کار نداشتیم و رسما حقوقمون نصف شده بود. از طرفی مدیر در حالت عادی عصبی بود بعد از این جریانات دیگه کلا عصبیتر شده بود و رفته بود رو… بیشتر »
مرلین مونرو نتیجه زن، زندگی، آزادی غربیها
21 مهر 1401
به یه پست برخورد کردم درباره مرلین مونرو لازمه بگم مرلین مونر یکی از اون بازیگرایی بود که برای اینکه تو این صنعت بمونه مجبور شد قراردادی برای گسترش کارش ببنده و اکثر بازیگرا و آدمای مشهور هالیوود از این نوع قرارداد ها میبندن. توی این قرارداد ها بازیگر… بیشتر »
داستان زیبای جواب سلام اباعبدالله به چوپان کرد اهل سنت
21 مهر 1401
داستان زیبای جواب سلام اباعبدالله به چوپان کرد اهل سنت عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام بیشتر »
چه صحنهای بشود یک شب زیارتی و من و ضریح تو و عقدههای یک عمرم
21 مهر 1401
چه صحنهای بشود یک شب زیارتی و من و ضریح تو و عقدههای یک عمرم شب زیارتی ارباب عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام بیشتر »
دانلود نمونه سوال ریاضی کلاس اول
21 مهر 1401
امروز معلم دخترک داخل گروه مدرسه سروش نمونه سوال ریاضی داد که آخر هفته بچه ها انجام بدن. سوال اول و دوم را بلد بودم از سوال سوم به بعد قاطی کردم🤣 حالا چیزی نبود جدول شگفت انگیز بود. حالا من هرچی به مغزم فشار میاوردم یادم نمیومد. رفتم تو گروه و کلیپ… بیشتر »
عشق جاودانه
21 مهر 1401
انگشتانم روی کیبورد گوشی سُر میخورد، ایمان مستمر، عمل مکرر، این جمله روحالله خطاب به دوستش اولین چیزی بود که مثل زر توی دستانم میدرخشید، بدون معطلی کاغذ کوچکِ لای اسباب بازی دخترک را برداشتم و این تعبیر زیبا از تقوا را، یادداشت کردم و لای کتابم… بیشتر »