معرفی کتاب شاهرخ حر انقلاب
در ۱۳ قرن پس از عاشورا، حر دیگری متولد شد.حری به نام شاهرخ ضرغام. شاهرخ جوان با ابهت و چهارشانه که همه از او میترسیدند. کسی جرات نمیکرد به او بگوید بالای چشمت ابروست.
مرداد سال ۱۳۵۸ کردستان به اشوب کشیده شد امامخمینی در یکی از سخنرانیهایش میگوید:”
به یاری رزمندگان به کردستان بروید” شاهرخی که محافظ یک کاباره بود به ندای امام لبیک میگوید و خود را میدان جنگ میرساند. شاهرخ یک شبه از این رو به آن رو میشود. به مشهد میرود و توبه میکند. از آن به بعد جز بهترین فرماندهان جبههی جنگ آبادان شد.
اغلب همراهانش هم دوستانش بودند که مثل خودش لوتیمنش بودند. آدمهایی که قبلا اهل مشروب و … بودند اما با نشستو برخاست با شاهرخ سر به راه شده بودند و توبه کرده بودند.
او با اخلاقش همه را جذب خود میکرد.
بعد از مدتها جنگیدن اسمش که میآمد ترس به جان دشمن میافتاد. اما امامحسین اورا مثل حر پذیرفت. او شهید شد اما شهید گمنام. حتی نخواست چیزی از او باقی بماند او همهی گذشتهاش را با گمنامیاش با خود برد.
شاهرخ که بعد از شهادتش مادرش ابوالفضل صدایش میکرد همهی این سعادت را از دعای خیر مادرش داشت.
حتما بخوانید این کتاب را عالیست
کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی.
نشر: ابراهیم هادی