برای آرتین
06 آبان 1401
#برای_آرتین
نمیدانم این دوشب خواب به چشمانت آمده یا نه. اصلا شاید خوابیدی و با کابوس تیر و تفنگ و جیغهای ممتد از خواب پریدی. میدانم درون آن قلب کوچکت چیزهایی نهفته است که حتی ما آدم بزرگها هم تاب و تحملش را نداریم چه برسد به تو که کودکی بی آزار هستی و با چشمان غمگینت به تماشای شهادت عزیزترینهایت نشستی ..این روزها دوست دارم فقط برای آرتین بنویسم، چون تنها کاری که میتوانم انجام دهم همین دست به قلم شدن است.
شنیدهام خواهرت هفته ی دیگر عروسیاش بود، حالا فقط تو ماندی و خواهری که رخت عروسیش به عزا تبدیل شد. دلم برای تو و خواهرت عجیب گرفته…
خدا لعنت کند همهی کسانی را که در این حمله ی تروریستی نقشی داشتند. از خدا برای تو و خواهرت صبر طلب میکنم…