کلاس نویسندگی خلاق
01 آذر 1401
ظرفهای نهار را شستم، به هال سر و سامانی دادم، خوراکیهایشان را توی کمد همیشگی گذاشتم و به دخترم تاکید کردم، وقتی من سر کلاس هستم با علی دعوا نکند و صدای تلویزیون را هم زیاد نکند. 😃
نیم ساعت بعد حس کردم یکی بیرون اتاق در حال رژه رفتن است، گفتم بچهها چی شده؟ دخترم با لیوان چای و پسرم با سوهان وارد اتاق شد 😍
آخ که چقدر چسبید درکنارشان چای خوردم و تمرین مینوشتم…