معرفی کتاب دعبل و زلفا
کتاب دعبل و زلفا، روایت شاعری بهنام دعبل خزاعی ست که هجویات، عاشقانهها و شکوههایش از کوچه پس کوچههای بغداد گذر میکند و از قصر بنی عباس سر در میآورد. در سفرش به بغداد عاشق دختری زیبا بهنام زلفا میشود که به جرم رافضی بودن و کشته شدن پدرش، موصلی مربی مغنیان و خوانندگان اورا به کنیزی میگیرد. موصلی قصد داشت، زلفا را مثل مغنیان و رقاصان تربیت کند و برای مجالس بزم هارون آماده کند، اما زلفا پاکدامنی پیشه میکند و تن به نوازندگی نمیدهد و در اتاقی زندانی میشود. دعبل که یک دل نه صد دل عاشق زلفا شده بود، به هر دری میزند تا زلفا را برای لحظهای ببیند و دلتنگیاش بر طرف شود. از این رو اشعاری عاشقانه، در وصف زلفا میسُراید و آنرا در مجلس بزم هارون میخواند و همه را شگفتزده میکند و همه انگشت به دهان خیره میمانند. پاداش شعرش هم، ملاقاتی کوتاه با زلفا میشود. زلفا که از اشعار عاشقانه دعبل ناراضی بود، به دعبل شکایت میکند و با ترشرویی، اورا به بی وفایی محکوممیکند، که چرا خودش را در بند عشق دنیایی چون او اسیر کرده است و از امام غریبش که در زندان محبوس است غافل مانده است. دعبل یکه میخورد و به فکر فرو میرود و از بزم هارون فرار میکند… ابن قطین، دعبل را با حال زار پیدا میکند، سر و سامانش میدهد و با زرنگی زلفا را از چنگ موصلی بیرونمیکشد و اورا به عقد دعبل در میآورد. نسیم وجود زلفا، چون شبنمی، روح و طبع لطیف شعر دعبل را میآراید و غنچههای نو ظهور اشعار دعبل دوباره شکوفا میشوند. از این رو در وصف مظلومیت اهلبیت و افشاگری ظلمهای حکومت، اشعاری آتشین میسُراید و ولولهای در بغداد راه میاندازد. هارون به خون دعبل تشنه میشود. دعبل، ناگزیر یک شبه بار و بنهاش را جمع میکند و همراه خانوادهاش از بغداد خارج میشود. امام موسی کاظم علیهالسلام در زندان هارون به شهادت میرسد و امام رضا با تهدید و اصرار مامون به مرو میرود. دعبل 100 بیت شعر می سُراید و نیت میکند که بار اول شعر را برای امام رضا بخواند، به همین دلیل، زلفای مریض احوال را با چشمان بیمارش تنها میگذارد و راهی مرو میشود. به سختی اجازه ملاقات با امام رضا را به او میدهند. دعبل با صدای واضح و زیبا اشعارش را برای امامش میخواند و اشک از صورت نازنین مولایش سرازیر میشود و جبهی حضرت و کیسهای سکه را به عنوان پاداش میگیرد. در آخر جبه متبرک امام، چشمان بیمار زلفا را شفا میدهد و دیگر اثری از بیماری در چشمان زلفا باقی نمیماند. کتاب دعبل و زلفا؛ نویسنده: مظفر سالاری
به قلم:سیده مهتا میراحمدی
این معرفی کتاب ۱۳۹۷/۱۱/۲۷ نوشته شده