قسمت سوم روایتهای خانم کاپوچینو از همایش یزد
3️⃣ قسمت سوم روایتهای خانم کاپوچینو از همایش یزد
لباسهارا پوشیدیم و برای بار اخر گوشیام را چک کردم تا ببینم نرجس اومدنی هست یا نه.
در همان حین سمیرا هم پیام داد که تا 1ساعت دیگر میرسد. از اتاق بیرون زدیم و عکس گرفتیم و وارد کوچه شدیم.
راستش دلم توی کوچه پس کوچه یزد جاماند. کوچه های زیبا و ساده و کاهگلی و خوشکل. خلاصه هرچی از زیبایی بگویم کم گفتم.
از توی نقشه اتاق امامزاده جعفر را انتخاب کرده بودیم برای گردش که اتفاقا نزدیک بود و پیاده رفتیم.
به امامزاده که رسیدیم ایستگاههای صلواتی دایر شده بود و قسمتی هم برای بازی بچهها بود. فوتبال دستی و نقاشی صورت. یک مغازه فرهنگی هم بود که چرخی داخلش زدیم و برگشتیم.
وارد امامزاده شدیم😍 چون عاشق امام زاده شدم یک پست جداگانه میذارم.
این ویو اتاق بود. فیلم گرفتم که خاطره بمونه. خیلی عالی بود. همه چیز عالی.
کلا یزد خیلی خوش گذشت😅#به_قلم_خودم