من اسارت را میپسندم
در این 40 روز خیلی دیدیم و شنیدیم و دوست و دشمن را تشخیص دادیم. اگر هستند کسانی که آزادی را در دست به دامان شدن دشمنان چندصد سالهی این مملکت میبینند، من اسارت را میپسندم و هیچ وقت رختهای کثیف خود را در حیاط همسایه نخواهم شست.
اگر آزادی این است که به بچهی بی گناهی که بغل مادرش است و چیزی از این اعتراضات نمیداند اسیب برسانند و چادر را سر از ناموس مسلمین بکشند قطعا*من اسارت رامیپسندم.*
اگرآزادی موجب تفرقه افتادن حتی برای یک چشم به هم گذاشتن باشد من اسارت را می پسندم.
اگر آزادی برای شما با آتش زدن قرآن و پرچمی که رنگ سرخش نشان از صدها هزار شهید گلگون کفن دارد، من اسارت را می پسندم.
اگر پیش نیاز آزادی فرار از مملکت و هم پیمان شدن با دشمنان و تحریمهایی علیه ایران باشد. من اسارت را می پسندم.
اگر صاحبِ شعارِ آزادیتان"زن زندگی آزادی"گروهکِ خونخوار کومله باشد، من اسارت را می پسندم.
اگر آزادی این است که شما با بریدن سر یک جوان حافظ امنیت از پیلهی خود بیرون میآیید من اسارات را میپسندم
اگر آزادی این است من تا ابد به آزادی تو کافر خواهم ماند.
اگر آزادی این است که تو میگویی من با اسارتی که در آن هستم زندگی میکنم.
به قلم سیده مهتا میراحمدی