سرکار علیه
یکی دوروز بود مشغول مطالعهی کتاب سرکار علیّه بودم. روایتهای مادر و دختری دربارهی هویت زن. آنها دید خودشان را نسبت به هویتهای یک زن و وجودش در خانه و اجتماع را در این کتاب بازگو میکنند.
روایتهای کتاب را دوست داشتم. مخصوصا روایتهای دختر چون دغدغههایش چند سال پیش سوالهای من بود. کتاب رادوست داشتم مخصوصا روایتی دربارهی زنی که خانه و زندگیاش را ابزاری برای خودنمایی میدانست. از شهری به شهر دیگر رفته بود تا فلان گلدان را بخرد. این روایت مادر از هویت این خانم برایم جالب و قابل تامل بود و قسمت جالبش این بود که آن خانم معلم بود، اما هنوز نتوانسته بود هویت و شخصیت اصلیاش را دریابد.
این کتاب مرا یاد کلاس نگارش رسانه در فضای مجازی انداخت. سبک این کتاب تاحدودی شبیه یادداشتهای مجلهها بود. من که خیلی خوشم آمد.
حتما بخوانید.
نمره ۹ونیم از۱۰