زائری از دور می گوید سلام
30 فروردین 1398
با غمی که در چشم هایم لبریزه نرم افزار های گوشی ام را بالا و پایین می کنم و وارد قسمت خرید بلیط می شوم.
مقصد را مشهد انتخاب می کنم و تاریخش را چند روز قبل تولدم تیک می زنم.
به همسرم می گویم: بریم مشهد؟؟
دل که دوری و نزدیکی سرش نمیشود بگیرد گرفته است و تمام…
دلم امشب مهمان امام هشتم است…
زائری از دور می گوید سلام