اموزش روش تبلیغ :شیوه های برقراری ارتباط با نوجوان
راهنمایی بنده به طلابی که به تازگی سفیر کوثرنت شده اند
شروع کار تبلیغ طلبه های دهه 70 کرج
شروع کار تبلیغ طلبه های دهه 70 کرج
این روزها سخت درگیر نوشتن یک نمایش نامه طنز مخصوص دختران 10 تا 15 سال برای افتتاحیه یک هیئت جوانان هستم.
چند طلبه خانم دهه 70 با هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم یک نقطه ازشهر کرج که شلوغ تر از بقیه نقاط است یک کار تبلیغی کنیم و قرار شد همه کادر مسوول این هیئت دختران طلبه باشند تا همه مسائل را با سند بتوانند برای دختران بازگوکنند و کار تبلیغی را شروع کنند و دست از تنبلی بردارند چون کار تبلیغ مخصوص طلبه هاست .
یک نفر شد مسوول کل هیئت، دیگری مسوول گروه سرود و تواشیح شد، یکی از دوستان نزدیکم مسوول سخنرانی برای دختران شد و بقیه هم مسوول تدارکات و احکام شرعی و …شدند. من هم مثل همیشه کارگردان تئاتر شدم تا با دخترا تئاتر کار کنم.
هدفم از تشکیل گروه تئاتر این بود که کنار کار با دخترا بتوانم آنها را بیشتر به اهل بیت نزدیک کنم و مشوقی برای کار مذهبی آنها باشم برای همین همه چون از قبل کار من را با دخترا و خانم ها و همه جور سن دیده بودند تصمیم گرفتند من را مسوول این کار کنند. هفته پیش یک قراری با آنها داشتیم، دخترایی شیطون و پر جنب و جوش امیدوارم که بتوانیم تو این کار تبلیغی سربنلد شویم.
به قلم سیده مهتا میراحمدی
وبلاگ عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
علمی ضروری برای تبلیغ که در حوزه کمتر تولید می شود
علمی ضروری برای تبلیغ که در حوزه کمتر تولید می شود…
استاد پناهیان:
در حوزة علمیّه، دو نوع علم، به سهولت و وفور تولید میشود؛ یکی علم برای عمل است که همان احکام و فقه به معنای خاصّ آن است كه عمدة این بخش را تشکیل میدهد؛ و ديگري، علم برای علم، مانند فلسفه و کلام و دیگر شاخههای علوم و معارف است. مقام معظّم رهبری یکبار فرمودند که فلسفه باید در خدمت اعتقادات دینی مردم باشد؛ ولی میدانیم که بخشهایی از آن، اینگونه نیست و مسئولیّت بسیاری از تولیدات علمی در این زمینه، فقط صیانت از مرزهای علوم و معارف دینی است. عالمانی که چنین علومی را تولید میکنند، بیشتر نگاه به صیانت از دین در مقابل تهاجمات علمی دارند؛ نه نگاه به مصرفکنندگان معارف دینی!
نوع دیگری از علم كه در حوزه کمتر و یا اصلاً تولید نمیشود، علمی است که میخواهد بین علم و عمل مصرفکنندگانِ معارف دینی فاصلۀ موجود را پُر کند و در مخاطبان، ایجاد ایمان و انگیزه نمايد. اگر این علم تولید شد، ما تبلیغی عالمانه خواهیم داشت؛ يعني تبلیغی که بتواند ایمان مردم را تقویت کند. اين امر، نیاز به علمی دارد که آن علم، امروزه در حوزه تولید نمیشود. اینگونه نیست که هر کسي که عالِم به علوم رایج حوزوی شد، بتواند مخاطب دین را از معارف مورد نیاز او غنی سازد؛ مثلاً ممكن است فردي عالِم تاریخ باشد؛ ولی لزوماً این را تشخيص ندهد که کدام بخش از تاریخ را باید انتخابکرده و با چه ادبیّات و طی چه دوره های آموزشی به مخاطب بدهد تا دین مخاطب تقویت شود. ممكن است فردي، عالِم به احکام دینی باشد؛ ولی لزوماً شیوة انگیزهسازی برای عمل به این احکام را در حوزه نياموخته باشد. و همينطور، ممكن است شخصي، عالِم فلسفه و کلام باشد؛ ولی لزوماً روش تربيت اعتقادی را نداند؛ البتّه ممکن است افرادي کارهاي شخصی انجام دهند؛ ولي آيا اين نوع علوم، در خود حوزه توليد ميشود؟
سؤال اصلي اين است كه آيا غير از مبلّغ، کس ديگري دین را به مخاطب ميرساند و آیا براي او، فقط ذوقِ نفس کفایت میکند؟ یقیناً كفايت نميكند؛ مبلّغ باید با یک انسانشناسی قوی و با یک دینشناسی جامع و عمیق، در مقام تولید علم برای تبلیغ اقدامكند؛ در واقع، در مقام تولید علم، برای ایجاد ایمان و انگیزة رفتار دینی برآيد. او باید با یک جامعهشناسی دینی قوی، به تولید بستههای معرفتی اقدام نمايد که این بستهها، به اشكال گوناگون به دست مصرفکنندگان برسد.
اگر کسی علم آن دو بخش قبلی- علم براي علم و علم براي عمل- را تولیدکرد، مانند این است که فقط دارویی ساخته است؛ امّا این دارو را چه کسی باید تجویز کند؟ یقیناً کسی باید آن را تجویز کند که از یک مخاطبشناسی، انسانشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی دینی قوی برخوردار باشد؛ از يك روانشناسی دینی قوی و یک دینشناسی عمیقي که برآمده از همین متون اصلی ماست؛ یعنی از عقل و نقل برآمده باشد. این، یکی از بزرگترین خلأهای حوزه است که باعث شده تأثیر حوزه در جامعه، در حدّ بسیار مطلوب و به اندازة نیاز ضروریِ امروز نرسد.
عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
تبلیغ در نگاه مقام معظم رهبری
تبلیغ در نگاه مقام معظم رهبری
درس هم كه ميخوانيم، براى اين است كه بتوانيم پيام الهى را ابلاغ كنيم، برسانيم؛ حالا چه در زمينهى معارف دينى، چه در زمينهى احكام دينى،
چه در زمينهى اخلاق الهى. هيچ چيزى جاى اين را نميگيرد؛ منبر رفتن، با مردم حرف زدن. اين، از ساير شيوههاى تبليغ، از جهاتى كارسازتر است.
عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
شیوه های تبلیغی پیامبر(ص) قسمت سوم
شیوه های تبلیغی پیامبر(ص) قسمت سوم
ویژگی های سلبی پیامبر(ص)
دوری از تکلف:
پیامبر(ص) در راه رساندن وحی الهی از هر گونه تکلفی به دوربود. همین امر باعث می شد تا فهم مطالب بر مردم آسان گشته، باآغوش باز پذیرای مسایل دین باشند، ایشان در این باره می فرمودند:
«نحن معاشر الانبیاء و الاولیاء براء من التکلف ». (30)
«ما گروه پیامبران از تکلف به دور هستیم ».
پرهیز از تعصبات قومی و فامیلی
یکی از ویژگی های پیامبر(ص) در تبلیغ دین، این بود که در قیدگرایش های خویشی و گروهی و قومی اسیر نگشت. همین آزادگی ازوابستگی ها باعث شد تا نبی اکرم(ص) بتواند حقیقت را آن طور که شایسته است به گوش مخاطبان برساند. (31)
پرهیز از شتابزدگی
از اصول مهمی که پیامبر(ص) در دوران بیست و سه ساله تبلیغش رعایت می فرمود، این بود که هرگز کاری را بدون طرح و ارزیابی دقیق انجام نمی داد. بلکه با دقت و ژرف اندیشی، موقعیت وامکانات را سنجیده آنگاه به آن کار اقدام می نمود. صلح حدیبیه یکی از این موارد بود که نتایج بسیار پرارزشی را به دنبال داشت.
عوامل بیرونی توفیق تبلیغی پیامبر(ص)
پیامبر(ص) با شناخت روحیات مخاطبین خود شیوه های گوناگونی برای تبلیغ داشت که آن را ارائه می داد. بعضی از این شیوه ها عبارتنداز:
حکمت
برخی افراد دارای روحیه ای منطقی هستند و مسایل را جز از راه برهان و استدلال و فکر نمی پذیرند اینان را نمی توان با انگیزش ویا مهار احساسات به راه آورد. پیامبر(ص) نیز چنین شیوه ای رادر بعضی موارد به کار می بست. قرآن نیز روش دعوت پیامبر(ص) رااین چنین معرفی می فرماید:
(هوالذی بعث فی الا میین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین). (32)
موعظه
یکی از راه های دعوت و جلب قلوب، استفاده از موعظه است.
پیامبر(ص) برای جذب افرادی که دارای احساسات و عواطفی جوشان بودند و همچنین بیداری عمومی از موعظه بهره می بردند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در تعریف موعظه می فرمایند:
«المواعظ صقال النفوس و جلاء القلوب ». (33)
«ثمره الوعظ الانتباه ». (34)
مواعظ پیامبر(ص) عمدتا در باره تقوا، زهد، دنیا، طول امل،هوای نفس، عبرت از گذشته، اهوال مرگ و قیامت و… بوده است.
تفاوت موعظه و حکمت
حکمت تعلیم و موعظه تذکار است. حکمت برای آگاهی و موعظه برای بیداری است. حکمت مبارزه با جهل و موعظه مبارزه با غفلت است.
سر و کار حکمت با عقل و فکر است و سر و کار موعظه با دل وعاطفه است. حکمت یاد می دهد و موعظه یادآوری می کند. حکمت برموجودی ذهن می افزاید و موعظه ذهن را برای بهره برداری ازموجودی خود آماده می کند، حکمت چراغ و موعظه باز کردن چشم است،حکمت برای اندیشیدن است و موعظه برای به خود آمدن.
حکمت زبان عقل است و موعظه پیام روح. (35)
استفاده از ابزار اقناعی در تبلیغ
سخت ترین مرحله در دوران تبلیغ پیامبر(ص) تغییر و تصرف درعقیده عرب ها و مشرکان بود. زیرا آنان افرادی غالبا متعصب وبعضا عنود بودند. امام صادق(ع) نیز با توجه به همین نکته می فرماید:
«ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه ». (36)
حرکت دادن کوه ها از برطرف کردن باورهای قلبی افراد آسان تراست. پیامبر(ص) برای کسب موفقیت در امر تبلیغ مواردی چند رارعایت می فرمود:
احترام به آزادی
از آن جا که نمی توان باور و عقیده را با زور و اکراه منتقل کرد، باید تبلیغ در جوی آرام و آزاد باشد و مخالف، فرصت اظهارعقیده را داشته باشد. پیامبر(ص) نیز این نکته را رعایت می فرمود. قرآن هم در این باره می فرماید:
(لست علیهم بمصیطر). (37)
(لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی). (38)
احترام به شخصیت
پیامبر(ص) حتی اگر ناچار به مجادله بود اما همیشه از مشاجره وکوچک شمردن مخاطب احتراز می فرمود. هرگز در اولین برخورد باورافراد را تمسخر نمی کرد. امیرمومنان(ع) نیز می فرماید:
«الافراط فی الملامه یشب میزان اللجاج ». (39)
افراط و زیاده روی در سرزنش موجب شعله ور شدن آتش عناد می شود.
قرآن کریم نیز در باره این نکته روانی و اخلاقی می فرماید:
(و قل لهم فی انفسهم قولا بلیغا). (40)
بعضی از تفاسیر آیه را این گونه معنا می کنند: (41)
«در خلوت و تنهایی با آنان گفتاری رسا و مؤثر بگو».
تفاهم و تکیه بر مشترکات
پیامبر(ص) در سراسر دوران تبلیغ خویش بحث را از جایی که موردپذیرش طرف مقابل بود آغاز می کرد. این شیوه سازنده به ویژه درمواجه با اهل کتاب به کار گرفته می شد.
بهره گیری از خطابه
یکی از ابزاری که پیامبر(ص) در تبلیغ معارف دینی و بیداری مردم از آن بهره برداری می کرد، خطابه است.
شهید بزرگوار آیه الله مطهری(ره) در باره خطابه و موعظه چنین گفته اند:
«سر و کار خطابه نیز با احساسات است اما خطابه برای تهییج وبی تاب کردن احساسات است و موعظه برای رام کردن و تحت سلطه درآوردن.
خطابه آن جا به کار می آید که احساسات خمود و راکد است و موعظه آن جا ضرورت پیدا می کند که شهوات و احساسات خودسرانه عمل می کند، خطابه احساسات غیرت و حمیت و سلحشوری و عصبیت و شرافت و کرامت و خدمت را به جوش می آورد و پشت سر خود جنبش و حرکت ایجاد می کند. اما موعظه جوشش ها و هیجان های بی جا را خاموش می کند. خطابه زمام کار را از دست حساب گری های عقل خارج می کند وبه دست توفان احساسات می سپرد. اما موعظه توفان ها را فرومی نشاند و زمینه را برای حساب گری و دوراندیشی فراهم می کند.
خطابه به بیرون می کشد و موعظه به درون می برد…». (42)
روش ها و وسایل تبلیغی
هم چنان که اشاره شد، پیامبر(ص) همواره با عنایت به توانایی وظرفیت افراد و گام به گام معارف را ابلاغ می فرمود و خود اولین عامل به این معارف بود. ایشان برای استقرار و رسوخ معارف درجان پیروان، تعالیم خود را بارها تکرار می فرمود.
حضرت بیانی فصیح و بلیغ داشتند و معارف دینی را «ابلاغ مبین »می کرد و با پرهیز از پرگویی کلام، نیازهای مخاطب را در نظرمی گرفت و در هر موقعیت و فرصت مناسبی، مطالبی را که همواره تازه و جذاب بود، بیان می فرمودند. داستان های واقعی قرآن که علاوه بر جذابیت، فوق العاده درس آموز و عبرت برانگیز است، نیزیکی از وسایل تبلیغی بود که معارف را غیر مستقیم به مخاطب می رساند.
پیامبر(ص) به عنوان بزرگ مبلغ اسلام، همواره ارتباط فردی خودرا با مخاطبین حفظ می فرمود و در کنار آن به ارتباط جمعی که دربرپایی شعایر دینی از قبیل نماز جمعه و جماعت و مراسم حج و…
نمود می یافت، اهتمام فراوان می داد.
عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
شیوه های تبلیغی پیامبر(ص) قسمت دوم
شیوه های تبلیغی پیامبر(ص) قسمت دوم
چهارم: توجه به نیازهای بشری، زمینه مناسب ابلاغ
هر فرد آن هنگام تعادل و توازن خویش را باز می یابد که نیازهای جسمی و روحی او تامین شده باشد.
قرآن می فرماید:
(فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و امنهم من خوف). (18)
این آیه شاهد بر این مطلب است که خداوند با عنایت به رفع دو نیاز طبیعی بشر امر به پرستش می کند در متون اسلامی نیزاین نکته مورد توجه قرار گرفته است. امیرالمؤمنین(ع)می فرماید:
«ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا فاتوها من قبل شهوتها واقبالها فان القلب اذا اکره عمی ». (19)
قلب آدمی دارای (دو حالت) در میل و رغبت و اکراه و تنفر است.
از در میل و رغبت آن وارد شوید چرا که روح و روان آدمی وقتی چیزی را ناخوش دارد نابینا می شود.
ویژگی های مبلغ
ویژگی های فردی پیامبر(ص) از مهم ترین عوامل توفیق حضرت به شمارمی آید. هیچ تبلیغی بالاتر از شایستگی مبلغ و عمل به گفتار خودنیست.
امام صادق(ع) در روایتی شرایطی را که برای پیشبرد هر کاری واز جمله تبلیغ دین است را چنین بر می شمارد.
«فاذا اجتمعت النیه والقدره و التوفیق و الاصابه و هنالک تمت السعاده ». (20)
هنگامی که نیت و قدرت و توفیق و صائب بودن در عملی جمع شدندسعادت و وصول به هدف حاصل شده است. اگر چه این ویژگی ها تمام وکمال در پیامبر(ص) بوده است، برای آشنایی کامل شرح بیشتری رامی آوریم.
آگاهی و تبلیغ عالمانه
پیامبر(ص) برای تبلیغ اسلام وحی الهی را می شناخت و به تمام زوایای آن آگاهی داشت. بدون تکیه بر این و آن، سخنانش رامی گفت و هیچ گاه از ظن و گمان های پوچ پیروی نمی کرد. قرآن نیزمی فرماید:
(ولا تقف ما لیس لک به علم…). (21)
و قرآن گواه صدق و درستی گفتار را برهان و دلیل می داند ومی فرماید: (قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین). (22)
امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می فرماید:
«علیکم بالدرایات لا بالروایات ». (23)
آیت و بینش و دقت را فرا روی خود قرار دهید نه نقل قول های بررسی نشده را.
باور و ایمان مبلغ
آن چه در تمام مراحل تبلیغ مدد کار حضرت بود، باور قلبی او به هدفش بود. بالاترین عامل توفیق تبلیغی پیامبر(ص) استقامت وپشتکار او است که از ایمان و باور او به هدف مقدسش نشات گرفته است.
عمل به گفتار
پیامبر(ص) همواره، بیش از همه به دستورات دینی که آن را ابلاغ می فرمود، عمل می کرد. با این روش هم اطمینان و اعتماد مخاطب راجلب می کرد و هم ثابت می نمود که عمل به دستورات دینی کار مشکلی نیست.
علاوه بر این اگر سخن از فردی عامل باشد بر قلب و جان اثرمی گذارد. هم چنان که فرموده اند:
«ان الکلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب و اذا خرج من اللسان لم یتجاوز الاذان ».
مدارا و ملایمت در ابلاغ
یکی از عواملی که پیامبر را موفق کرد خلق نیکو و رفتار پر ازعطوفت آن حضرت بود. ایشان پیام را با نرمی و مدارا تبلیغ می کرد، لذا جاذبه و کشش بیشتری در میان مخاطبان داشت. قرآن دراین باره می فرماید:
(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوامن حولک…). (24)
در جایی که اساس و مبانی دین ثابت است، نرمش می تواند در موفقیت تبلیغ مؤثر باشد. به همین جهت وقتی پیامبر(ص)، امیر مومنان(ع) و معاذ را برای تبلیغ به یمن روانه می سازد می فرماید:
«انطلقا فبشرا ولا تنفرا و یسرا ولا تعسرا» (25)
مردم را مژده و بشارت دهید و آن ها را از خود مرانید، بر آن هاسهل و آسان بگیرید نه سخت و دشوار.
و حضرت صادق(ع) نیز می فرماید:
«فرغبوا الناس فی دینکم » (26)
«مردم را در دین و عقاید خود «ترغیب و تشویق » نمایید».
خیرخواهی برای مردم
قرآن شریف در وصف پیامبر(ص) می فرماید:
(لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین روف رحیم). (27)
تواضع
خداوند در اولین دستور برای آشکار کردن دعوت به پیامبر(ص)می فرماید:
(و انذر عشیرتک الاقربین و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین). (28)
«نخست خویشاوندان نزدیک را انذار کن، آن گاه پر و بال رحمت رابر تمام پیروان با ایمانت به تواضع بگستران ». این فروتنی وعدم ابراز انانیت و منیت از روش های مهم تبلیغی پیامبر محسوب می شود.
ابلاغ مرحله ای و گام به گام
اگر پیامبر(ص) تمام مطالب را یک باره با مخاطبین خود در میان می گذاشت هرگز نمی توانست انتظار نتیجه ای داشته باشد. ایشان همواره می فرمودند که نمی توان در وهله نخست تکالیف بزرگ را بردوش مخاطبین نهاد. حتی دستورات شرعی هم به تدریج ابلاغ شده چنان که فرمودند:
«یا علی ان هذا الدین متین فاوعل فیه برفق و… ان المنبت لاظهرا ابقی ولا ارضا قطع ».
«ای علی، این دین، دین متینی است پس در آن به آرامی وارد شو،و بدان، کسی که افراط و زیاده روی کند نه راهی را می پیماید نه پشتی برای خود باقی می گذارد».
پشتکار و اراده
پیامبر(ص) پس از آن که پیام توحید خویش را به گوش مردم رساندهیچ گونه سازشی در این مسیر را روا ندانست.
استقامت و تداوم آموزش و نظارت مستمر باعث موفقیت پیامبر(ص)شد. او در تمام لحظات زندگانی لحظه ای از تاکید بر رسالت خویش غافل نشد.
صبر و سعه صدر
آن چه باعث شد تا پیام نبی اکرم(ص) نفوذ بیشتری داشته باشدسعه صدر ایشان بود. پیامبر(ص) بسیاری از راه ها را با نیروی صبر پیمود و در راه تبلیغ از حربه صبر و استقامت بهره برد.
خدای متعال در قرآن می فرماید:
(لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتواالکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا و ان تصبروا و تتقوافان ذلک من عزم الا مور). (29)
یقینا شما با مال و جان آزمایش خواهید شد. و از کسانی که پیش از شما کتاب آسمانی بر آن ها نازل شد و از مشرکان زخم زبان خواهید شنید، و اگر صبر و تقوا پیشه کنید، یقینا چنین چیزی سبب قوت اراده در کارها است.
در تمام مواردی که قرآن دعوت به صبر فرموده است، در باره دین بوده است.
شیوه های تبلیغی پیامبر(ص) قسمت اول
شیوه های تبلیغی پیامبر(ص)
پیش گفتار
هر مکتبی پیامی برای جامعه دارد و مردم را به پذیرش آن فرامی خواند و در این جهت از روش های ویژه ای بهره می جوید که بااهداف اصلی آن مکتب وابسته است. تمامی پیامبران از حضرت آدم(ع) تا منجی بشریت حضرت خاتم(ص) از جانب خداوند مبعوث شدندتا انسان را از ظلمت و جهل به نور علم و هدایت و از تنگنای طبیعت به وادی بی انتهای معنویت و از ظلم و شقاوت به عدل وکرامت و از پرستش بت ها به عبادت خدا و از اطاعت اغیار و اشراربه استجابت اولیا و رسولان رهنمون شوند. پیام الهی پیامبران رابا توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع بر سه محور توحید،نبوت و معاد پایه گذاری شده است. وجه تمایز این دعوت ها درکیفیت بیان آن محورها و تبیین مسایل فرعی مطابق فهم و شعورمردم است. گرچه روش تبلیغی هر یک از پیامبران دارای ارزش ویژه خود می باشد.
اما در این نوشتار تنها به شیوه های تبلیغی پیامبر خاتم(ص)خواهیم پرداخت.
عرب پیش از اسلام
در آغاز به طور اختصار وضع جهان عرب و وقایع تاریخی و اجتماعی عرب جاهلیت را از نظر می گذرانیم.
جملات کوتاه و گهربار امیرالمؤمنین(ع) تا حدودی روشنگر اخلاق وروحیات جامعه عرب پیش از اسلام و شاهد زنده ای بر انحطاط فکری وفساد اخلاقی آنان است. (1) ایشان می فرمایند:
خداوند، محمد(ص) را بیم دهنده جهانیان و امین وحی و کتاب خودمبعوث کرد و شما گروه عرب در بدترین آیین و پست ترین جاها به سر می بردید. در میان سنگلاخ ها و مارها اقامت داشتید، آب های لجن آلود می آشامیدید و غذاهای خشن (مانند آرد هسته خرما وسوسمار) می خوردید و خون یکدیگر را می ریختید. و از خویشاوندان دوری می کردید.
بت ها در میان شما برپا بود و از گناهان اجتناب نمی کردید. (2)
قرآن نیز این موضوع را گوشزد و می فرماید:
(و کنتم علی شفا حفره من النار فانقذکم منها). (3)
جریان «اسعدبن زراره » نیز می تواند روشن گر بسیاری از نقاطزندگی مردم حجاز باشد. (4)
رسول گرامی(ص) در پاسخ به پرسش او دوآیه زیر را تلاوت فرمودند. دقت در معنای این آیات به خوبی وضع آن دوران را روشن می سازد.
(قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا وبالوالدین احسانا ولا تقتلوا اولادکم من املاق نحن نرزقکم وایاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ولا تقتلواالنفس التی حرم الله الا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ولاتقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده و اوفواالکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسا الا وسعها و اذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذا قربی و بعهد الله اوفوا ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون. (5)
مضمون های این دو آیه گواه بر این است که تمامی این خصلت های ناروا دامن گیر توده عرب بود و برای همین جهت رسول خدا(ص) نخست این دو آیه را تلاوت کرد تا اهداف رسالتش معلوم شود. (6)
تفکر اعراب در باره خداوند و معاد بسیار خرافی و افسانه پرستی بسیار رایج بود. زن ضعیف بود و تحقیر و مظلوم واقع می شد.
آنان قبایلی پراکنده و ملتی خموش و راکد بودند. (7) نه از علم ومذهب در بین آنان نشانی بود (8) و نه از سواد بهره ای برده بودند. (9)
در چنین جامعه ای پیامبر گرامی اسلام(ص) مبعوث گشت. او عرب را ازتاریکی ها به سوی نور هدایت کرد. و از آنان امتی پدید آورد که از گمنامی به سوی شهرت و از سستی به سوی بیداری و از پستی به سوی فراز رفتند. و هنوز یک قرن نگذشته بود که یک پای در هند ویک پای دیگر در اندلس نهادند. (10)
عوامل موفقیت تبلیغی پیامبر(ص)
قبل از بررسی روش های تبلیغ، به شناسایی عواملی که موجب توفیق پیامبر گرامی اسلام(ص) شد، می پردازیم: اولین رکن مهم در تبلیغ پیامبر(ص) ویژگی های برتر پیام ایشان بود.
معارف برتر
اگر محتوای پیام رسول خدا(ص) دارای این ویژگی ها نبود، حتی درصورت وجود زمینه مساعد، تبلیغ یک تلاش کور و بی حاصل بود.
این ویژگی ها عبارتند از:
اول: قابلیت اثبات و استدلال
پیامبر(ص) پیام خویش را با منطق و استدلال بیان می فرمود. معارف دینی زمینه پذیرش عقلی داشت و ابهام ها و تاریکی ها را از اذهان می زدود.
دوم: هم سویی با احساسات عالی
اقناع احساسات متعالی از سوی اسلام موجب شد تا افراد به سهولت در راه هدف های مکتب فداکاری کنند و جان هایشان را ضامن اجرای احکام مکتب قرار دهند.
سوم:هماهنگی با نیازهای بشر
هماهنگی معارف دینی با نیازهای فطری و طبیعی بشر باعث شد تانه تنها وحی آسمانی را عقل ها بپذیرند، بلکه در عمق روح بشر هم رسوخ کند هم چنان که قرآن می فرماید: (و یخرون للاذقان یبکون ویزیدهم خشوعا). (11)
شناخت دقیق و همه جانبه مخاطبین
از اصول مهم تربیتی واقع بینی است. در هر تبلیغ کارآمد در آغازباید ویژگی های مخاطب را به خوبی شناخت. آن گاه با رفع موانع وبه کارگیری عوامل مؤثر و مراقبت مستمر زمینه پیشرفت معارف دینی را فراهم آورد.
پیامبر گرامی(ص) در میان عرب رشد و نمو کرده، با اوضاع جامعه آشنا و از معیارها و امور مورد توجه آن ها باخبر بود.
همین امر باعث شد تا پیامبر(ص) بتواند زمینه مناسب بیان مطالب خود را مهیا کنند.
در این جا به پاره ای از روش هایی که پیامبر(ص) به کار بست تابتواند در مخاطب زمینه مساعدی به وجود آورد، اشاره می شود.
مهمترین آن ها عبارتند از:
اول: شناخت ظرفیت مخاطبین و آمادگی مخاطبین
باید دانست که همه مخاطبین از آن چنان ظرفیتی برخوردار نیستندکه در وهله نخست به دعوت، پاسخ مثبت دهند. پیامبر نیز با توجه به همین نکته اقدام به تبلیغ فرمود. اذیت و آزارهای فراوان رابه جان خرید و از دعوت به اسلام دست بر نداشت. (12) همچنین افراداز ظرفیت ها و استعدادهای متفاوتی بهره مندند. لذا پیامبرگرامی(ص) با عنایت کامل به میزان پذیرش و استعداد هر فرد،دعوت خود را ابلاغ می فرمودند. تبلیغی که از انعطاف برخوردارنباشد، ناکارآمد و خستگی آور است. پیامبر گرامی در این باره می فرمایند:
«امرنا معاشر الانبیاء ان نکلم الناس بقدر عقولهم ». (13)
دوم: ارتباط سازنده با همه اقشار و جاذبه قوی
حضرت رسول(ص) با اقشار و همه گروه های سنی ارتباط داشت.
دعوت پیامبر(ص) پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی، باسواد وبی سواد، را شامل می شد.
قرآن در این باره می فرماید:
(رحمه للعالمین); (14)
(هدی للناس) (15) ;
(کافه للناس); (16)
(للعالمین نذیرا). (17)
سوم: استفاده از روش های مناسب
روش هدایت پیامبر(ص) برای همه گروه ها و طبقات یکسان نبوده وهر گروه یا فردی را به شیوه ای خاص دعوت می فرمود. گاه فردی بایک جرقه هدایت می شد و گاه موج و تلاطمی شدید برای دعوت، ضرورت داشت. برای دعوت اهل کتاب، بر مشترکات تاکید و کافران را به تفکر و تامل و خردورزی دعوت می فرمود.
تبلیغ در سیره و گفتار عارفان - «مبلغان وارسته »
تبلیغ در سیره و گفتار عارفان - «مبلغان وارسته »
«مبلغان وارسته » از عالمان پرهیزگار، از خود گذشته، دلسوز، پارسا، هدایت گر، هدایت شده، اهل تزکیه و تهذیب نفس، صاحب اخلاق شریف و بیداردلانی هستند که این فرمایش امام علی علیه السلام را چراغ راهنمای زندگی خود قرار داده و ضمن تعلیم و تادیب خود، به هدایت و ارشاد دیگران می پردازند . «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه ومعلم نفسه ومؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس ومؤدبهم (1) ; کسی که خود را در مقام پیشوایی و امام مردم قرار می دهد، باید بیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم خویش بپردازد و باید تادیب کردن او به عملش پیش از تادیب کردن به زبانش باشد . کسی که معلم و ادب کننده خویشتن است، به احترام، سزاوارتر است از کسی که معلم و مربی مردم است .»
بر این اساس هر کس که می خواهد عالم دین و پیشوا و مقتدای مردم باشد، باید ابتدا خودش را اصلاح و تهذیب کند و به وسیله عمل، مردم را به سوی دین دعوت نمایند . او باید پیشوایان معصوم را الگوی عملی خود قرار دهد، چنانکه عالم ربانی شیخ حسین بحرانی می نویسد:
«با دقت در طریقه اهل بیت علیهم السلام و تتبع در آثارشان، در می یابیم که آن بزرگواران، تنها با اخلاق کریمه خویش مردم را هدایت نموده و مجذوب دین ساخته اند و پیروان خود را نیز به همین امر دعوت کرده و فرموده اند: «مردم را با غیر زبان های خود بخوانید» ; یعنی، با اخلاق خوب و رفتار نیکوی خود، برای آن ها الگو و نمونه باشید . (2) »
مبلغان وارسته و فرزانه، با داشتن اخلاق و رفتار نیک و الهی، می توانند آثار و برکات بی کرانی در جامعه داشته باشند وبا نفس معنوی و اخلاق پسندیده خود در مردم یک شهر، روستا، محله و . . . تاثیر بگذارند .
«مبلغان وارسته » ، از قید نام و شهرت و نان رسته اند و دل در سودای عشق دوست نهاده اند تا بلکه بر تعداد عاشقان و دلدادگان دوست بیفزایند و از این رو برترین و با فضیلت ترین انسان ها به شمار می روند . عالم بیدار دل سید جعفر کشفی رحمه الله درباره فضیلت مبلغان و اهمیت کار آنان می نویسد:
«فضیلت و مرتبه دو طایفه از مبلغان (مبلغانی که اصلا طمع در کسی ندارند و اجری از کسی نمی خواهند و در مرتبه لافت خدای، وراثت انبیا و ائمه، ثابت و مستقیم اند) از حد گذشته و در تلو مرتبه پیغمبران و بالاتر از مرتبه مفتی می باشد، چون که وعظ نمودن آخر مرتبه و آخر کمال فتوا دادن و تعلیم نمودن است . و حق این طایفه بر مردمان شدیدتر است از حق مفتیان و این دو طایفه چون که ارشاد و عمل موعظه ایشان از دل و از روی اخلاص و بدون غرض می باشد، به مضمون «الا من اتی الله بقلب سلیم » (3) دل ایشان مقرون به اخلاص و سالم از طمع، ریا، شک و شرک می باشد و لهذا کلام و موعظه ایشان تاثیر می کند و به دل می رسد و بندگان به آن منتفع می گردند و عمل خلافت ایشان مر خداوند و انبیا، مثمر ثمر می گردد و لیکن تاثیر کلام و موعظه آن یکی که عالم به ظاهر و باطن هر دو می باشد، به مراتب سریع تر و شدیدتر می باشد، چون که کلام و موعظه از عالم بالاتر از دل و از عالم مشاهده و عیان - که عالم روح می باشد - صدور می یابد و سر تا پای او همگی وعظ و کلام شده است . (4) »
از این جاست که وقتی حواریین از حضرت عیسی علیه السلام پرسیدند که مجالست با که بنمائیم؟ آن حضرت فرمودند: «من یذکرکم الله رؤیته ویزید فی علمکم منطقه ویرغبکم فی الآخرة عمله (5) ; با کسی [مجالست کنید ] که دیدن او شما را به یاد خداوند بیندازد و نطق و کلام او بر علم شما بیفزاید و عمل او شما را در مورد آخرت ترغیب کند .»
اصولا بدون تزکیه و تهذیب نفس، تبلیغ و ارشاد دیگران معنا و مفهومی ندارد و دست زدن به این کار شریف، اقدامی سخت و پرخطر می نماید .
نفس خود ناکرده تسخیر ای فلان
چون کنی تسخیر نفس دیگران
نفس را اول برو در بند کن
پس برو آهنگ وعظ و پند کن
منبری بگذار بهر خود نخست
وانگهی برجه به منبر تند و چست
تا تو را سوزی نباشد در جگر
دم مزن کاندر دمت نبود اثر
امام راحل رحمه الله درباره اهمیت تزکیه و تهذیب نفس قبل از اصلاح و ارشاد دیگران می فرماید: «باید دانست که مشکل ترین امور و سخت ترین چیزها دینداری است در لباس اهل علم و زهد و تقوا و حفظ قلب نمودن است در این طریقه و از این جهت است که اگر کسی در این طبقه به وظایف خود عمل کند و با اخلاص نیت وارد این مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون کشد و پس از اصلاح خود، به اصلاح دیگران پردازد و نگه داری از ایتام آل رسول نماید; چنین شخصی از زمره مقربین و سابقین به شمار آید . (6) »
پس این تزکیه و تهذیب و خودسازی، باید از همان اوان تحصیل و در مراکز علمی صورت گیرد و پایه های اخلاقی مبلغان از همان جا مستحکم شود . مرجع فقید شیعه آیت الله العظمی بروجردی نیز بر این باور بود که: «اولین برنامه ای که برای فراگیران علوم دینی ضرورت دارد، پالایش درون، تطهیر روان و تهذیب نفس می باشد، زیرا تمامی فضایل بر این محور می گردند و تا آلودگی ها از قلب پاک نشوند، تحصیل علم و رسیدن به مقامات بالای علمی انسان را نجات نخواهد داد . کسی که می خواهد جامعه را اصلاح کند، باید در مرکز علمی، خود را مهذب نماید . (7) »
امید آن که همه ما که در - دانشگاه اهل بیت علیهم السلام علم آموزی می کنیم - از مکتب دین و اخلاق و معرفت آن بزرگان نیز دلدادگی و پارسایی آموزیم و بدانیم که برتری و شرافت در دنیا و آخرت مربوط به پرهیزگاران و نیکوکاران است، نه عالمان بی عمل .
«اهل علم با سایر مردم تفاوت ندارند، بلکه مسؤولیت سنگین تری را بر عهده دارند . اگر از مردم تزکیه و تهذیب نفس و عمل صالح خواسته شده، از ما نیز همین امر را خواسته اند . اگر گنه کاری و اخلاق زشت، اسباب هلاکت و شقاوت اخروی است، علما و غیر علما در این جهت فرقی ندارند .
اگر گفته می شود که ایمان و عمل صالح، تنها وسیله سعادت و کمال و نیل به مقام قرب الهی است، در مورد علما نیز همین امر ضرورت دارد . چنان که بعضی مردم به بهشت می روند و بعضی به جهنم، بعض علما هم در دوزخ معذب خواهند شد . بنابراین اگر ما انتظار داشته باشیم که بدون تزکیه و تهذیب نفس و بدون پرورش اخلاق نیک و بدون عمل صالح، به مقام قرب الهی و درجات عالیه بهشت نائل گردیم، سخت اشتباه می کنیم و مغرور هستیم . علم تنها نمی تواند ما را از عذاب دوزخ نجات دهد و به قرب خدا نائل گرداند; بلکه عمل لازم دارد . . . پس باید به این نکته توجه داشته باشیم که ممکن است در اثر درس ها، سخنرانی ها و نوشته ها، منبرها، مداحی ها و مرثیه خوانی های ما، صدها و هزارها نفر هدایت یابند و به سعادت و کمال نائل گردند، لیکن سعادت و کمال آنان، مستلزم نجات و رستگاری ما نخواهد بود . ما به آن ها گفته ایم و عمل کرده اند تا به سعادت و کمال رسیده اند، اگر خودمان اهل عمل نباشیم، ارشاد و هدایت آن ها برایمان سودی نخواهد داشت (8) ! !»
برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
بی مغز بود سر که نهادیم پیش خلق
دیگر فروتنی به در کبریا کنیم
کمترین و ضروری ترین خواسته بزرگان دین از ما، عمل به گفته ها و سخنان خود ما است، یعنی ما حداقل در آنچه که به دیگران می گوییم، عامل باشیم و نمونه کوچکی از مطلوب و مقصود مورد اشاره در سخنرانی ها، وعظها و نصیحت های خود باشیم .
اگر خود فراتر و برتر از گفتارها و تبلیغ ها باشیم و به تقصیرها و کاستی های خود بینا شویم و با توبه و انابه، در صدد پاکسازی دل و جان برآئیم، در این صورت حتی نیازی به گفتن و صحبت کردن نداریم; بلکه عمل و رفتار ما خود «تبلیغ واقعی » دین خدا و معارف اهل بیت علیهم السلام خواهد بود .
در این جا به چند نکته درباره «مبلغان وارسته » اشاره می شود .
1- مبلغان وارسته و بایسته ها
عارفان و دانشمندان اخلاق و ادب، سفارش ها و رهنمودهای گران مایه و آگاهی بخشی در زمینه اخلاق و رفتار مبلغان و دانشمندان دینی دارند و خود نیز بهترین نمونه و الگوی این خواسته ها و رهنمودها بودند .
یکم . نخستین سفارش و دستورالعمل اخلاقی و عرفانی به مبلغان و واعظان، اصلاح نفس و تصفیه درون از ناپاکی ها و نقص ها و مواظبت بر دوری از گناهان و محرمات است .
عارف کامل بهاری همدانی رحمه الله در این زمینه می فرماید:
«ابتدا بر خود مبلغ و دانشمند واجب است که از اصلاح نفس خود آغاز کند و بر انجام طاعات وترک محرمات مواظبت کند .» (9)
همو می فرماید: «فرقه ای از [واعظان] هستند که تهذیب اخلاق کرده و تصفیه نفس از لوث کدورات نموده و نفس را از شواغل و علائق دنیویه استخلاص فرموده و طمع خود را از خلق به سوی حق گردانیده اند . . . .» (10)
دوم . مبلغان سعی کنند، جمیع مکارم و فضایل اخلاقی را در خود جمع کنند و از دنیاپرستی و مال دوستی گریزان باشند . عالم ربانی سید جعفر کشفی می نویسد: «عالمان و مبلغان، منزه باشند و تواضع، فروتنی، شکسته نفسی، حلم و بردباری در تعلیم و فتوا دادن به مردمان را شیوه و شعار خود سازند و زهد در دنیا و اعراض از زخارف و امتعه و لذات فانیه آن را بنمایند و یاس از نفس و ریا و خلق پرستی را التزام نمایند و طریقه اخلاص و توکل و رغبت در آخرت و تهیؤ بر مردن قبل از آمدن مرگ را، زاد و توشه خود نمایند . (11) »
سوم . جهاد اکبر و مبارزه بی امان با خواهش های نفسانی و هواهای درون، از صفات بایسته مبلغان است که در هیچ حال نباید ترک شود . عارف بنام ملکی تبریزی رحمه الله در این زمینه می نویسد: «از کارهای مهم برای اهل علم، امامت جماعت و وعظ است . . . اگر عالم، قوی و مجاهد بوده و از کسانی باشد که مدتی با نفس خود جهاد کرده و در طول جهاد، راه های پنهان نفوذ شیطان و پوشش های هوای نفس را پیدا کرده، نباید امامت جماعت و وعظ را به کلی رها کند، زیرا این دو مورد اهتمام شرع است . (12) »
چهارم . از خصال و ویژگی های دیگر مبلغان و دانشمندان در نظر عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی رحمه الله فروتنی، داشتن خوف و خشیت از خدا و خشوع و خضوع دائمی است:
«باید شکسته و حزین و ساکت و سرپایین باشد و آثار خوف و خشیت و خضوع و خشوع در وی نمایان باشد که هر که او را ببیند، متذکر به الوهیت گردد . سیمای او دلالت بر علم کند [ . . . هم چنین] باید اهتمام او به علم باطن و مراقبه قلب و شناختن طریق سلوک اخروی پیش از همه کار [ها] باشد . (13) »
پنجم . تخلق و زینت یافتن به اخلاق و مکارم برجسته و فضایل انسانی، از دیگر صفات و ویژگی های «مبلغان وارسته » است . شارح رساله سیر و سلوک، آیت الله مدرس هاشمی ضمن اشاره به این مهم، می گوید:
«همه افراد - به خصوص علما و طلاب و مدرسین محترم و کسانی که در لباس روحانیت هستند - لازم است خود را متخلق به فضایل اخلاقی کنند و با کوشش و مجاهدت، خود را از رذایل اخلاقی، تخلیه کنند تا گفتارشان در دیگران مؤثر افتد; چه آن که موعظه اگر از دل بر آید، بر دل نشیند .
امام باقر علیه السلام می فرماید: «ان الموعظة اذا خرجت عن القلب دخلت فی القلب واذا خرجت عن مجرد اللسان، لن تتجاوز الآذان; موعظه اگر از دل خارج شود، در دل می نشیند و اگر صرف لقلقه زبان باشد، از گوش ها، تجاوز نمی کند . (14) »
ششم . یکی دیگر از صفات و ویژگی های اخلاقی و عرفانی ناصحان و واعظان، داشتن سوز و گداز در مجالس سخنرانی است . در این باره دانشمند گران پایه مرحوم محدث نوری رحمه الله می نویسد:
«سزاوار است که ارباب دانش و بینش، مجالس مصائب حضرت ابی عبدالله علیه السلام را . . . به دست دیندار دلسوزی دهند که در مجالس، اهل تقوا و دیانت و غیرت و عصبیت، بخوانند و بسوزند و بگریند و از خدای تعالی تعجیل فرج و ظهور سلطان ناشر عدل و امان و باسط فضل و احسان و . . . را بخواهند . (15) »
هفتم . الگو برداری از عارفان و حکیمان و رعایت شؤون علم و حکمت، از صفات برجسته مبلغان و عالمان دین است . آنان هم خود کسب نور و صفا می کنند و هم به دیگران گرمی و صفا می بخشند . علامه راغب اصفهانی در این رابطه می گوید:
«بر واعظ لازم است که تناسبی با حکما داشته باشد تا بتواند از آن ها استفاده کند . . . و مناسبتی هم با مستمعین خود داشته باشد تا آنان بتوانند از او بهره گیرند . . . مانند پیامبر که خداوند او را از بشر انتخاب کرد و قدرت ملائکه را به او داد تا بتواند احکام الهی را از ملائکه بگیرد و به مردم برساند . . . .
سزاوار است که واعظ خود موعظه پذیرد و سپس دیگران را موعظه کند . . . ، بلکه مانند خورشید باشد که به ماه نور می دهد و خودش بیش از آنچه به ماه می دهد نور دارد و مانند آتش باشد که آهن را داغ و سرخ می کند و خودش داغی بیشتری دارد . نیز بر او لازم است که اعمالش برخلاف گفتارش و حالاتش تکذیب کننده زبانش نباشد . . . .» (16)
2- آفات و کاستی ها
کسی که اهل وعظ و تبلیغ است، سعی می کند که از آفت های این راه دوری جوید و کاستی ها و معایب را برطرف سازد و اخلاق و رفتار خود را زینت دهد . در این صورت می تواند به هدایت و ارشاد دیگران مشغول شود .
امام عارفان حضرت صادق علیه السلام می فرماید:
«لا یصلح لموعظة الخلق الا من جاوز هذه الآفات بصدقه واشرف علی عیوب الکلام وعرف الصحیح من السقیم وعلل الخواطر وفتن النفس والهوی; (17)
آن کسی شایستگی موعظه خلق را دارد که با صداقت از این آفت ها گذشته باشد و بر عیوب سخن گفتن واقف باشد و درست را از نادرست تشخیص دهد و به بیماری های دل ها و فتنه ها و هوای نفس آشنایی داشته باشد .»
امام علیه السلام درباره این آفات و کاستی ها می فرماید:
«آفة العلماء عشرة اشیاء: الطمع والبخل والریاء والعصبیة وحب المدح والخوض فیما لم یصلوا الی حقیقته والتکلف فی تزیین الکلام بزوائد الالفاظ وقلة الحیاء من الله والافتخار وترک العمل بما علموا (18) ;
آفات اهل علم ده چیز است: طمع و بخل و ریا و تعصب در رای و علاقه به ستایش و فرورفتن در چیزی که به حقیقت آن نمی رسند و به سختی انداختن خود برای زینت بخشیدن به سخن با الفاظ زیاد و کم شرمی از خدا و فخرفروشی و عمل نکردن به آنچه که می دانند .»
امام راحل رحمه الله نیز می فرماید: «اگر شما درس بخوانید، ممکن است عالم شوید; ولی باید بدانید که میان مهذب و عالم خیلی فاصله است . . . مواظب باشید مبادا پنجاه سال با کد یمین و عرق جبین در حوزه ها، جهنم کسب نمایید; به فکر باشید . در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید . خدا نکند انسان بیش از آن که خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ پیدا کند; خود را می بازد . تا ریش سفید نشده، کاری بکنید . (19) »
از آن جایی که مبلغان و واعظان، در هدایت و راهنمایی بشر، از پیامبران و امامان پیروی می کنند و برجایگاه رفیع ارشاد و هدایت تکیه زده اند، باید خود را از آفات و کاستی های این راه در امان دارند و از رذایل و خصلت های ناپسند اخلاقی دوری جویند .
عالم ربانی سید جعفر کشفی رحمه الله در این رابطه می نویسد:
«باری مرتبه ایشان (واعظان و ارشاد کنندگان)، بعد از مرتبه پیغمبران است و بالاتر از آن مرتبه ای نمی باشد و خلیفه اعظم و اقدم خداوند می باشند در نشر نمودن و تعلیم کردن علم به بندگان و باید که قدر این مرتبه را بدانند و خود را از آفات محفوظ دارند و آفات این مرتبه، کبر، نخوت، تندخویی، حب دنیا، حب جاه و ریاست، حب خوراک، حب خواب، حب راحت، حب زنان، حرص مال و جمع مال، حسد، اتباع هوا و طمع در خلق است و باید که از همه این ها اجتناب نمایند و منزه باشند . (20) »
مبلغان وارسته و کاستی ها
مبلغان وارسته، مواظب گفتار و کردار خود بوده، از محدوده دین خارج نمی شوند .
آنان همواره مراقبت می کنند تا در دام های گسترده در مسیر تبلیغ گرفتار نیایند . در ذیل نحوه برخورد آن ها با خطرات و تهدیدها را بیان می کنیم:
یکم . مبلغان وارسته، مواظب و مراقب تفاوت گفتار با کردار و اختلاف عمل با سخن می باشند و به خطرات آن واقف اند . عارف روشن ضمیر آقا ملکی تبریزی می گوید:
«گاهی تفاوت عمل واعظ با سخنش، باعث جرات شنونده بر گناهان و بی اعتقاد شدن او به علما و حتی پیامبران می گردد، به گونه ای که او را از دین خارج می کند . (21) »
دوم . مبلغان وارسته، عشق دنیا و مادیات را در دل ندارند و از خودپرستی و خود فریبی دوری می جویند و رذایل نفسانی را از دل وجود خود می زدایند . شارح رساله سیر و سلوک در این زمینه می نویسد:
«انسانی که خود عاشق دنیا و مادیات است، خودپسند و خودخواه است، رذایل نفسانی را از خود نزدوده است و . . . دعوت او دیگران را به فضایل، جز لقلقه زبان نخواهد بود .»
نقل می کنند: «حسن بصری، روی منبر مردم را موعظه می کرد . بزرگی وارد آن جمع شد و این شعر را خواند:
وغیر تقی یامر الناس بالتقی
طبیب یداوی الناس و هو علیل
«آدم بی تقوایی که مردم را به تقوا می خواند، طبیبی را ماند که خود علیل و بیمار است و می خواهد دیگران را معالجه کند .»
آخرین سخن این که طالب علم، باید مواظب آفات آن که مهم ترین آن ها عجب و غرور است باشد، مطالب بزرگان را خوب درک کند و نسبت به اعمال عبادی مقید و در توسل به ائمه هدی علیه السلام مداومت داشته باشد . (22) »
سوم . مبلغان و اهل علم، همواره به معاد، قیامت و عذاب های دوزخ باور و یقین دارند و هیچ وقت در خدمت هواهای نفسانی و خواهش شهوت قرار نمی گیرند و می دانند که این آفات و کاستی ها، آثار و نتایج شومی را برای آنان در پی دارد . صدرالمتالهین شیرازی در این رابطه به اهل علم هشدار می دهد که:
«بسیاری از منتسبان به علم و دانشمندی، از احوال نفس و درجات و مقامات وی در روز قیامت غافل اند و اعتقاد به معاد - چنانکه باید - ندارند; اگر چه به زبان اقرار به معاد می نمایند و به لفظ اظهار ایمان به نشاه باقی می کنند، لکن دائما در خدمت بدن و دواعی شهوت نفس می کوشند و راه هوا و آرزوها می پیمایند و پیروی مزاج و تقویت جسد و شاگردی جالینوس طبیعت می کنند و یک گام از خود بیرون نمی نهند و در طاعت قوای نفس اماره، نقد عمر عزیز را صرف نموده، پیر می شوند و به زبان حال با خود مثل این مقال می گویند:
آزادی هر دو می خواست دلم
در بندگی نفس و هوا پیر شدم
هم چنین اکثر عالمان بی علم و ناسکان بی معنا، آخرت را بعینه دنیا تصور کرده، به طمع «فیها ما تشتهیه الانفس وتلذ الاعین » (23) ، «اعمال بدنی و عبادات بی معنا به جای آورده، فی الحقیقه غافل و عاطل از یاد خدایند، عبادت نفس و هوا می کنند و ترک معرفت مبدا و معاد نموده اند . . .» (24)
چهارم . مبلغان و واعظان می دانند که اگر آنان کارهای ناپسند و خلاف انجام دهند، عده ای از افراد ضعیف الایمان و بهانه جو، سوء استفاده خواهند برد و به آن ها تاسی خواهند جست . از این رو در آشکار و پنهان ، مواظب و مراقب رفتارها و گفتارهای خود می باشند و بهانه به دست افراد ضعیف الایمان نمی دهند .
علامه راغب اصفهانی می گوید:
«کسی که در مسند وعظ نشیند و کار زشتی انجام دهد، عده ای به او تاسی می کنند و آن واعظ علاوه بر وزر و گناه عمل خویش، حامل وزر و گناه آن ها نیز خواهد بود، همان گونه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «کسی که سنت زشتی را پایه گذاری کند، گناه آن و گناه هر کسی که بدان عمل کند، بر او خواهد بود . (25) »
پنجم . مبلغان و واعظان، به صحبت و سخنرانی بسنده نمی کنند و می دانند که با گفتن پاره ای از فضائل اخلاقی، خود بدان ها آراسته نخواهند شد و اگر به گفته های خود عامل نباشند، حتی ثواب و بهره معنوی نیز از آن نخواهند برد .
عالم ربانی مولا مهدی نراقی می گوید:
«فریفتگان واعظان بسیارند . برخی از آنان، درباره اخلاق و صفات نفس از خوف و رجا، توکل، رضا، صبر، شکر و مانند این ها، سخن می گویند و چنین پندارند که به گفتن این ها و دعوت مردم به این ها خود نیز به این ها موصوف می گردند، حال آن که در واقع از آن ها جدا و دورند، مگر به قدر اندکی که عوام مسلمین از آن ها خالی نیستند! چنین واعظی گمان می کند که غرض او اصلاح خلق است نه چیزی دیگر . . . ! با وجود این اگر مردم رو به واعظی دیگر آورند و به دست وی به صلاح آیند و او برای ارشاد و اصلاح بهتر و قوی تر باشد، از غصه و حسد نزدیک به مردن رسد . . . (26) »
در این رابطه عالم عارف، بهاری همدانی می نویسد:
«[از واعظان کسی است که] خود پر است از رذایل و خالیست از فضایل، گمان کرده محض قول و عارف شدن بر اصطلاحات و فهمیدن معنای الفاظ و عبارات، او را داخل در سالکین الی الله می کند یا صرف اصلاح خلق و هدایتشان به سوی حق، او را مستحق جزای رب العالمین می نماید .
خبر ندارد از حسرت روز قیامت و واقع شدن او بر تاسف و ندامت . . . .» (27)
ششم . مبلغان و واعظان مهذب، همواره بر مدار و محور «اخلاص و تقوا» حرکت می کنند و از افتادن در دام خواسته های نفس و ریا و دروغ و . . . هراسان اند و خود را از این مهلکه دور نگه می دارند . محدث نوری رحمه الله در تبیین وظایف واعظان می نویسد:
«اگر شیطان او (مبلغ و واعظ) را از این پله (اخلاص و تقوا) لغزاند و هوای نفس او را در دام دامن ملوث دنیا کشاند و برای تحصیل مال . . . یا نشر فضل و کمال در اقطار امصار و بلاد و رسیدن محاسن گفتارش در اسماع عباد، بر منبر آید و سخن گوید و روضه بخواند، خود را به مهالک عظیمه انداخته که امید نجات در آن نیست . (28) »
هفتم . مبلغان و اهل علم، به جهت قداست و اهمیت کارشان، از دست زدن به فعالیت و کسب های شبهه ناک و مخالف با شؤون وزی طلبگی دوری می جویند و با قناعت و عزت نفس، به وظایف تبلیغی و رسالت دینی خود مبادرت می ورزند . در نتیجه با فروتنی و تواضع با مردم رفتار می کنند و هیچ حب و بغضی نسبت به آنان ندارند . صاحب کتاب «ادب الدنیا والدین » می گوید:
«از آداب علما این است که خود را از شبهه های کسب، منزه و به دور دارند، و به جای رنج بردن در طلب مال، به اندک قناعت کنند . . . .
اما اخلاقی که لازم است علما به آن آراسته باشند، همان است که به ایشان سزاوارتر و برای آنان لازم است و آن فروتنی و دوری از خودپسندی است، چون فروتنی موجب روی آوردن مردم و خودپسندی موجب نفرت آنان می شود . صفت آخر برای هر کسی زشت و برای علما زشت تر است، چون مردم به آنان اقتدا می کنند . (29) »
3- با مردم و برای مردم
تبلیغ و هدایت، چیزی جز عشق و علاقه به مردم و دوست داشتن و دلسوزی برای آنان نیست . از این رو مبلغان با شناخت روحیات و خواسته های مردم و آشنایی با نقاط ضعف و قوت آنان، راه کارهای مناسبی در تبلیغ اتخاذ می کنند و از زوایای مختلف به ارشاد و هدایت مردم می پردازند، مرحوم سید جعفر کشفی رحمه الله در این رابطه می نویسد:
«سبب شدت و سرعت تاثیر موعظه این یکی، آن است که این طایفه (واعظان و مبلغان) به جذبات عنایت حق، سلوک راه دین و سیر عالم یقین حاصل کرده اند و به حقیقت رسیده اند و از مکاشفات والطاف خداوندی، علم لدنی یافته اند و در پرتو انوار تجلی صفات حق، بینای حقایق و معانی و اسرار گشته اند . . . و کمین گاه مکر و حیله نفس را دانسته اند و قدر عقل، اندازه، حوصله، ذوق، شوق، میل، اراده و مرتبه هر طایفه را می دانند و از عالم شریعت، طریقت و حقیقت خبر دارند و به مقتضای آن ها به قدرت تفاوت مرتبه مردمان، بیان می کنند تا هر کس حظ و بهره و نصیب خود را به فرموده «قد علم کل اناس مشربهم » بر می دارد و خلق را از خرابات دنیا، خمر شهوات و مستی غفلات، روی به حظایر قدس و معموره انس، مقعد صدق و شراب طهور می خوانند و می رانند و از وحشت و التفات به ما سوی الله و علایق دنیویه، آن ها را منقطع و به استیناس آشیانه و انس و خلوت خانه «یحببکم الله » می رسانند و دیده هر کس، بر جمال کمال این طایفه نمی افتد و در . . . تحت قبای «لا یعرفونهم غیری » مستور و مجهول القدر می باشند . (30) »
مردان رهش زنده به جان دگرند
مرغان هوا شبی ز آشیان دگرند
منگر تو بدین دیده به ایشان کایشان
بیرون ز دو در مکان دگرند
پس از اینکه مبلغ، از بهترین راه کارها و شیوه ها در تبلیغ سود جست و متناسب با روحیات و نیازهای مردم، به ارشاد آنان پرداخت، باید مدارا و سازگاری با مردم را پیشه خود سازد .
عالم ربانی شیخ حسین بحرانی، سازگاری و مدارا با مردم را یکی از صفات بایسته و ضروری دانشمندان و مبلغان می داند و از رسول گرامی اسلام نقل می کند که فرمود:
«پروردگارم مرا به مدارا فرمان داده; همان گونه که به انجام واجبات » و نیز از امام صادق علیه السلام نقل می کند:
«مدارا نمودن با مردم نیمی از ایمان است و مهربانی و نرمی نسبت به آنان نیمی از زندگانی است .»
سپس می افزاید:
«ای برادر! این که برخی از مدعیان صلاح و تقوا در مقام ناسازگاری با مردم می گویند: مردم برای من اهمیتی ندارند و من نیازی به آنان ندارم و مردم کیستند؟ ! . . . همه این ها ناشی از پیروی نفس و جهل نسبت به روش اهل بیت علیهم السلام است. (31) »
مبلغان در هر حال نباید رابطه دوستانه و دلسوزانه خود را با مردم قطع کنند و به خاطر مسائل سیاسی و اقتصادی، از آنان جدا شوند . آنان در هر حال به واعظ و راهنما نیاز دارند و به واعظان و مبلغان وارسته عشق می ورزند و همواره آن ها را الگوی عملی خویش قرار می دهند .
4- دو مبلغ وارسته
مبلغان و واعظان مسلمان، همواره از پارسایان و صاحبدلان جامعه بودند و با رفتار و کردارهای نیک و آسمانی خود، خاطره های ماندگاری از علم و عمل، تقوا و ورع، زهد و عبادت، نیکی و احسان، عشق و محبت، لطف و دلسوزی و . . . از خود به جای گذاشته اند که یک نمونه کامل از این اشخاص، مرحوم حاج آخوند ملاعباس تربتی است .
وارستگی، آزادی از قید تعلقات، ساده زیستی، صداقت و بی ریایی، فداکاری و مردم یاری و خدمت گزاری، انزجار از مقام پرستی و زراندوزی و ریاکاری و شهرت طلبی، . . . و عشق خالصانه به خداوند، برجسته ترین صفات او محسوب می شد . در کتاب «فضیلت های فراموش شده » به بعضی از صفات برجسته ایشان اشاره شده است: «حاج آخوند را باید از شخصیت های نادر الوجودی دانست که جان و دل آنان از عشق به خدا به عنوان خالق و عشق به مردم به عنوان مخلوق لبریز بود . فقه او، علم او، مدرسه و مسجد او، با مردم داری و فداکاری و خدمتگزاری و از خود گذشتگی توام بود . عبادت و عرفان و زهد او، تعارضی با کار و تلاش و تولید و خدمت نداشت; بلکه تجلیات یک روح و یک شخصیت واحد بود .
متانت، دقت، نظم و برنامه ریزی، از ویژگی های دیگر حاج آخوند ملاعباس بود . ساده زیستی و قناعت و سادگی در خوراک و پوشاک از مختصات بارز و کم نظیر او به شمار می رفت .
او بسیار از ترس خدا می گریست و محبت زاید الوصفی نسبت به خاندان رسالت داشت، به طوری که هرگاه نام پیغمبر اکرم یا هر یک از ائمه اطهار علیهم السلام بر زبانش جاری می شد، اشکش جاری می گشت .
در منبر - خواه به هنگام موعظه یا به هنگام ذکر مصائب اولیای دین - خودش بیش از همه مستمعان می گریست و چون بسیار محتاط بود، غالبا هنگام موعظه یا گفتن مسائل دینی یا ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام از روی کتاب هایی که آن ها را معتبر می دانست، می خواند و توجه بسیار به احوال زهاد و عباد داشت . (32)
چهره برجسته دیگر در عرصه وعظ و تبلیغ، عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی (استاد شهید مطهری رحمه الله) است . در حالات این مبلغ و واعظ برجسته آمده است:
«ایشان علی رغم همه فضایل و مکارمی که داشت، اهل منبر و وعظ بود . پرهیزگاری و اعمال شایسته سبب می شود که خداوند مهربان، قلب را رؤوف نماید; چنین ویژگی برکت زا است . علوم سودمندی از آن تراوش می نماید و نصایح آموزنده چون آب زلال چشمه سار، به سوی کشتزارهای تشنه جاری می کند .
حاج میرزا علی آقا شیرازی، چنین شیوه ای را پیش گرفت و به دلیل تبعیت از تعالیم قرآن و دستورات ائمه علیهم السلام با آن تفکرات عمیق و اندیشه های والا، مهیای ارشاد جامعه از طریق وعظ و خطابه گردید . موعظه او با حکمت توام بود .
حاج میرزا علی آقا شیرازی، واعظی بود که نفس او چون بهار به دل های مستمعان طراوت می بخشید و آنان را شکوفا می کرد . . . سخن این عارف عابد، چون از ذخیره معنوی برخوردار بود، به مخاطبان خویش حرارت ایمان، گرمی تقوا و نورانیت دل می بخشید . (33) »
شهید عارف مرتضی مطهری رحمه الله درباره این مبلغ فرزانه می نویسد:
«عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی، به راستی مرد حق و حقیقت بود . از خود و خودی رسته و به حق پیوسته بود . با همه مقامات علمی و شخصیت اجتماعی، احساس وظیفه نسبت به ارشاد و هدایت جامعه و عشق سوزان به حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام، موجب شده بود که منبر برود و موعظه کند . مواعظ و اندرزهایش چون از جان برون می آمد، لاجرم بر دل می نشست . هر وقت به قم می آمد، علمای طراز اول با اصرار از او می خواستند که منبر برود و موعظه نماید . منبرش پیش از آن که قال باشد، حال بود . (34) »
پی نوشت ها:
1) بحار الانوار، ج 2، ص 56; نهج البلاغه، قصارالکلم، ش 73 .
وظایف تبلیغی طلاب
مقام معظم رهبری آقای خامنه ای :
وظیفه اساسی روحانیت، هدایت مردم به سمت اهدافی است که قرآن کریم و پیغمبران در طول تاریخ نبوت ترسیم کرده اند.
بلیغ دین و آموزههای وحیانی، اساسیترین رسالت روحانیون و حوزههای علمیه است. راهی كه انبیاء و اوصیاء الهی(علیهمالسلام) به اذن الله تعالی بر بندگان گشودند، بعدها به دست پر توان حوزهها و طالبان علوم دینی سپرده شد.
بازخوانی و توجه به همین حقیقت ساده و مختصر، برای همه مبلّغان و طالبان علوم دینی مباهاتآمیز و در عین حال مسۆولیتآور است.
مباهات آمیز از آن جهت كه خداوند متعال در ادامه راهی كه انبیاء و اوصیاء بزرگ الهی، سلسله جنبان آن بودهاند، طالبانعلوم دینی را برگزید و لباس فاخر و آسمانی پاسداری و تبلیغ دین خود را بر آنان پوشاند.
چگونه میتوان ابتهاج و سُروری را كه از تفهّم و تصور مكرر این معنا، برای طالبان و مبلغان دینی به دست میآید، كتمان كرد. و چگونه میتوان مراتب شكر و سپاس الهی را برای این توفیق بزرگ به جا آورد!
این جامه فاخر، امّا مسۆولیتهای سنگینی نیز به دنبال دارد. اینجا، كارفرما خدا است كه دین خود را به عنوان ارزشمندترین، گرانسنگترین و مقدسترین دردانه هستی، به تو، به امانت داده است و با تو همان كند كه با رسولش كرد.
نه میتوان او را دور زد و نه اهل مماشات و مداهنه است و مگر میشود كه اهل تسامح بود، آن هم در امری كه سرنوشت و سرانجام انسانی و جوامع انسانی را رقم میزند.
در این وضعیت خوف و رجا، نخست پرسشی كه مبلغ دینی را به خود مشغول میكند؟ این است كه “چه باید كرد". اگر چه پاسخ تفصیلی به این سۆال، مجال واسعی را میطلبد.
عجالتاً دو راه مطمئن را میتوان توصیه كرد: نخست، آشنایی با سیره و سنت نبوی(ص) در تبلیغ دین و التزام عملی به آن؛ و دوم، آگاهی از تجارب ارزشمند تبلیغی مبلغان و عوامل موفقیت یا عدم توفیق آنان. [1]
هجرت، عامل موفقیت پیامبران
هجرت موضوعی است که در تاریخ بشریت سابقه دارد و اساس کار انبیاء اولوالعزم بوده است . سردمدار مهاجران فی سبیل الله ابراهیم خلیل الرحمن است که برای انجام رسالت و در جهت ادای وظیفه خود به یک سرزمین خشک و بی آب و علف هجرت کرد و تنها فرزندش را در آنجا رها نمود و فقط روی سخنش با خدای تبارک و تعالی بود که:
«ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم » [2]
; «پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علف، در کنار خانه ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را بر پا دارند; تو دلهای گروهی از مردم را متوجه آنها ساز .»
حضرت ابراهیم علیه السلام پس از این هجرت از خداوند متعال درخواست کرد که قلوب مردم را به خانواده اش و آن سرزمین متوجه کند و آنها را تحت حمایت خود قرار دهد و از روزگار گذشته دیده شده است و امروز می بینیم و تا آخر دنیا هم این دعا در حال اجابت خواهد بود . این نتیجه و برکت هجرت آن حضرت است .
شرایط هجرت
این هجرت و حرکت خداپسندانه - که موجب شادی قلب رهبر معظم انقلاب شده است - شرایطی دارد و لازم است این شرایط در آن رعایت گردد .
1 . اخلاص در عمل
این کار و حرکت فقط باید برای خدا باشد و بس . در کتاب ارزشمند «منیة المرید» تالیف شهید ثانی حدیثی از قول رسول گرامی اسلام نقل شده است که: «انما الاعمال بالنیات وانما لکل امرئ ما نوی; ارزش اعمال به نیات آن است و هر کس آنچه را نیت کرده است دریافت می کند .»
آن حضرت در ادامه می فرمایند: «فمن کانت هجرته الی الله ورسوله فهجرته الی الله ورسوله ومن کانت هجرته الی دنیا یصیبها او امراة ینکحها فهجرته الی ما هاجر الیه; [3]
هر کس در هجرتش خدا و رسول او را در نظر گیرد، به سوی خدا و پیامبر او هجرت نموده است و هر کس به خاطر دنیایی که به آن دست می یابد یا زنی که با او ازدواج می کند هجرت کند، [دریافت او] از هجرتش همان چیزی است که به سوی آن هجرت کرده است .»
هیچ بهایی برای عمر ما جز رضایت خدا ارزش ندارد . صرف وقت و جوانی و حرکت از دیار خود و تحمل مشقتهای فراوان برای هجرت، اگر برای خدا باشد ارزشمند است و خداوند برکت را در همین اخلاص قرار می دهد، وگرنه عمر تلف کردن و فرصت از دست دادن و حرکتی بی ارزش خواهد بود .
2 . آگاهی از کید دشمن
ما الان در یک وضعیت بسیار عجیبی به سر می بریم . دنیای ما دنیای کفر است و همینک کشورهای مختلف و در راس آنها آمریکای جنایتکار برای خاموش کردن این نوری که در کشور اسلامی ایران فروزان شده است، همه مساعی خود را به کار می برند و هرچه در توان داشته باشند انجام می دهند .
آمریکا تا سر حد امکان از امکانات مادی، فرهنگی، تبلیغی و حتی نظامی خود در جهت خاموش کردن این ندای حق که از این کشور به جهان بلند شده است استفاده می کند و می توان گفت: این روزها; نه سالها و ماهها، بلکه همین روزها برای ما سرنوشت ساز است .
شما که لباس مقدس سربازی حضرت ولی عصر علیه السلام را بر تن دارید، و اعلام کرده اید که آقا و مولایمان امام زمان علیه السلام است و به حمایت و هدایت آن بزرگوار در انجام وظایف خود تقین دارید، باید همانند سربازی تیزهوش و فداکار از کید دشمن آگاه باشید .
3 . آگاهی از جریانات و شرایط روز
این توقع وجود ندارد که هر کسی در متن جریانات باشد و از همه مسائل مطلع باشد; ولی یک مبلغ باید اصول را بشناسد و البته لازمه این سخن این خواهد بود که حوزه مقدسه علمیه - که الحمد لله برکات فراوانی داشته و دارد - مبلغان محترم را از نظر اطلاعات لازم پشتیبانی کند و البته چنین چیزی کم و بیش وجود دارد . افراد از طریق مطالعه روزنامه ها و مقایسه آنها با یکدیگر هم می توانند از اوضاع مطلع شوند .
4. استفاده از متون اصلی اسلام
متون اصلی اسلام اعم از تفسیر، روایات، دعاهای ماثور و تاریخ اسلام مالامال از معارف دین است .
مکتب تشیع مکتبی پربار و غنی است; حتی دعاهایی که از امامان معصوم علیهم السلام رسیده است، معارف بلندی را ارائه می کند .
مبلغان محترم در منطقه تبلیغی خود، مرجع مردم هستند و باید بر اساس محتوای غنی اسلامی که از متون اصلی دین استخراج می شود، پاسخ گوی نیازهای مردم باشند .
5 . پرهیز از بیان مطالب بی اساس
در صورتی که مردم سۆالی را مطرح کنند که مبلغ آن را نمی داند، سریع بگوید نمی دانم و بعدا جواب را برایتان می آورم . این برخورد، از ارائه پاسخهای غلط و بدون مدرک بهتر است و اصلا وظیفه مبلغ، دادن پاسخ صحیح از دین است .
6 . حسن استفاده از اعتماد به روحانیون
از اعتمادی که در سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی، رهبری بزرگوار آن و تلاش و مجاهدت عالمان پارسا و با اخلاص، به روحانیون پیدا شده است باید استفاده نیکو کرد . مردم، روحانی را امین، رازدار، محرم و همه کاره خود می دانند .
روحانی در نامگذاری فرزند، تربیت فرزند، رفع اختلافات خانوادگی و در همه خیر و شر مردم دخالت دارد و مورد اعتماد آنان است .
این اعتماد آسان بدست نیامده است و حاصل قرنها تلاش و مجاهدت عالمان دین است; از اینرو باید روز به روز تقویت گردد . در محل تبلیغ، مردم نگاه می کنند تا ببینند این آقا چه می گوید، کجا می رود و با چه کسی رفت و آمد می کند .
7 . توجه به همه مردم
با همه مردم خوب باشید و ارتباط برقرار کنید; اما به افراد و گروههای خاصی بیشتر توجه کنید.
نتیجه :
و لذا ریشه های رسالت تبلیغی طلاب محترم حوزه های علمیه دراصل مربوط به آیه شریفه قرآن کریم در موضوع (نفر) است این آیه، وجوب نفر را مقدمه تفقّه، و تفقّه را مقدمه انذار قرار داده است؛
مبنای دوم برای رسالت تبلیغی طلاب موقعیت خاص جهان اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی است چرا که نظام جمهوری اسلامی، متفرع و وابسته به آن نهاد است و علمای اسلام همچنان که در ایجاد و استقرار حکومت، نقش اساسی داشته اند، در ادامه نیز به عنوان مرجع دینی در زوایای مختلف در نظام اسلامی مسئول اند.
«حوزه های علمیه و علمای دین، نمی توانند نسبت به دستگاه و امور کشور و آنچه که می گذرد بی تفاوت باشند و بگویند: حالا خودشان می دانند، دیگر ما چه کار کنیم؟
اگر علما کنار کشیدند، به تدریج جمهوری، غیر اسلامی خواهد شد.» «حوزه علمیه و علمای دین و جوامع دینی و روحانی، نمی توانند از وضع نظام بی خبر باشند و بی خبر بمانند و این بی خبری را تحمل کنند.»
پی نوشت ها :
[1] پایگاه حج و زیارت
[2] ابراهیم/37 .
[3] منیة المرید، ص 132
منبع :
پایگاه حج و زیارت
پایگاه اطلاع رسانی حوزه