#باران #اخرین_شب_جمعه_سال_95 #تولیدی_به_قلم_خودم #تولیدی_خودم #عکس_تولیدی
#باران
#اخرین_شب_جمعه_سال_95
#تولیدی_به_قلم_خودم
#تولیدی_خودم
#عکس_تولیدی
بسم رب الحسین علیه السلام
اینجا (کرج) باران می آید …
کنار پنجره دراتاقم نشسته ام و صدای نم نم باران را میشنوم … چقدر زیباست ، صدایش به من ارامش می دهد…
اما دلتنگی هایی را هم با خودش می آورد ، خوش به سعادت آنهایی که امشب درکربلا هستن
پارسال همین موقع بودکه در وبلاگم نوشتم که ( امام حسین امسال هم گذشتو از سفر کربلا خبری نشد )
اما بعد از 8 ماه امام حسین مرا به ارزوی چندین و چند ساله ام رساند
حالا امسال دروبلاگم برایش چه بنویسم؟ بنویسم که منه رو سیاه رادوباره به طلب ؟
اربابم هرچقدر هم بد باشم اما محبت شما را در دل دارم… اقاجانم امسال مرا با زینب طلبیدی، سال 96 هم بطلب تا کنارت بیایم
وضریحت را درآغوش بکشم
یعنی میشه اقا سال بعد هم منو بطلبه کربلا؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیدونم که میدونی نوکرت کارش تمومه …
حرفای زیادی داره بغض سنگین تو گلوشه …
روز به روز میگذره عمرم…
زمونه منوشکونده …
حسرت کرببلاتون بدجوری منو سوزونده
جوونیم پیشت امانت نذر توتا روز اخر…
روز به روزاش لحظه لحظش پیشکشت غریب مادر ….
تورو جون اون جوونت تورو جون علی اکبربزار سر رو پات بزارم مثه اون لحظه اخر…
حسین چی میشه دلموبخری خسته شدم کی منو میبری ….
ای پناه بی پناهان حسین …
avareyehossein.kowsarblog.ir