هلال ماه محرم
به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم.. وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند. و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.
حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود.
دوخط روضه ...
دو خط روضه …
کاروان را دریاب ؛
بر سر دوش عمو
آن سه ساله دختر
دست ها را
گره انداخته بر موی عمو
زیر لب میگوید ؛
عمر کوتاه رقیه
به فدای خَم گیسوی عمو…
السلام علیک یا قمر بنی هاشم ..
#دوخطـروضه
#محرم
اولین لباس مشکی دخترم برای اولین محرمش بعد تولد
حتما براى مادرمان هم دعا کنیم…
بی شیر او دو چشمه ى زمزم نداشتیم
امسال هم لباس عزا را گرفت و گفت :
ما دلخوشى به غیر محرم نداشتیم
اینم لباسی که امسال دخترم برای اولین بار میخواد محرم تن کنه و سینه بزنه برای امام حسین ..و اهل بیت ایشون
دوخط روضه...
دوخط روضه……
با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ی ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
#عشقـفقطـیکـکلامـحسینـعلیهالسلام
#محرم
اردو نوشت همایش فعالان مجازی
#اردونوشت
#همایش #فعالان #مجازی
سلام دوشنبه حدود ساعت 8 شب رسیدیم اردوگاه نرجس خاتون منو و مادرم و دختر کوچولوم
وقتی که رسیدیم یک خانوم مهربونی مارو همراهی کرد تا یه اتاق و اسممون رو پرسید (خانم مومنیان ) وقتی که اسم من رو پرسید و منم اسمم رو گفتم یهو گفت عهههههه شما همون دوتا خواهرین ؟ منم گفتم اره اما خواهرم نتونست بیاد بعدش رفتیم تو خوابگاه و ………. بچه ها دونه به دونه و چمدون به دست وارد خوابگاها میشدن
اول با خانم سارا بیات و دختر گلش اشنا شدم بعدش دوستای دیگه که اسمشون زیاد در خاطرم نبود اما بهترین جای اردو اینجایی بود که عاشق مدافع حرم دوست عزیزم فاطمه طلوع نژاد اومد تو اردوگاه ایشون برای شناختن همه خیلی ذوق داشتن من از ذوق ایشون ذوق میکردم وقتی هرکیو که میشناخت و جز هم بحث هاش بود رو میدید خیلی ذوق میکرد دست میداد روبوسی میکرد و کلی حال و احوال با خانم فاطمه شکری هم اشنا شدم خانم مهلقا سادات حسینی و………
فردا صبح هم وقتی وارد سالن امفی تاتر شدیم دوست داشتم همه رو بشناسم اما نشد و یکی از بهترین خاطرات این اردو اونجایی بود که به جای خواهر عزیزم یکتا جون رفتم روی سن هدیه اش رو گرفتم ( خیلی خوب بود ) و خیلی خیلی خوش ب حال اونایی که تندیس کوثرنت رو گرفتن
بعد از این حرفا میرم سراغ اون چیزایی که از همایش یاد گرفتم واقعا همایش بسیار خوبی بود و چیزای زیادی رو ازش یاد گرفتم البته همرو نصفه نصفه اخه یه پام تو همایش بود یه پام پیش دخترم والا
و در اخر تشکر از همه ی اونایی که برای این همایش زحمات فراوانی کشیدن خدا اجرتون بده
کسے که مومنی را بخاطر گناهی سرزنش کند نمیردتا خودش آن گناه رامرتکب شود واقعا ترسناکه❗️ و من یعمل مثقال ذره شرا یره 《وسزای کارت را میبینی گرچه به قدر ذره ای باشد》
کسے که مومنی را بخاطر گناهی سرزنش کند
نمیردتا خودش آن گناه رامرتکب شود
واقعا ترسناکه❗️
و من یعمل مثقال ذره شرا یره
《وسزای کارت را میبینی گرچه به قدر ذره ای باشد》
یا صادق علیه السلام
مردی غروب کرد وقتی افق شکست
????خورشید دیگری جای پدر نشست
????????????
????او یک امام بود هر چند بی قیام
????او یک رسول بود جبریل شاهد است
شهادت امام صاد ق تسلیت باد
سلام میدهد هر صبح نوڪرے گمراه ... سلام مرد ٺـرین مرد عشق... ثاراللہ!...
سلام میدهد هر صبح نوڪرے گمراه …
سلام مرد ٺـرین مرد عشق… ثاراللہ!…
فقط حرم میخوام
.
شکسٺ خوردم واززندگے جواب شدم
امیدِ آخرِ این روز ها فقط #حرم اسٺ
شب ارزوهاست امشب
شب ارزو های و ارزوی من کربلاست
در لیلة الرغائب محتاج نور عینیم عمریست خانه زاد ارباب عالمینیم گفتند اگر که حاجت دارید وقتش آمد گفتیم بی قرار شش گوشه ی حسینی
در لیلة الرغائب محتاج نور عینیم
عمریست خانه زاد ارباب عالمینیم
گفتند اگر که حاجت دارید وقتش آمد
گفتیم بی قرار شش گوشه ی حسینی
اربابم حسین
یا حسبن علیه السلام
صرف و حوزه و منطق
عاشقی را وصل کردم به دروس حوزوی …
صرف میدانی ولی منطق نمیفهمی هنوز …
بهار است و
“یاابوالفضل “
ای عاشق طفلان علی ادرکنی
وی عشق و وفای ازلی ادرکنی
نوروز و همه گریه کنان میگویند
ای مادر عباس علی ادرکنی
بهار است و تحول در زمین است هزاران غنچه با بلبل قرین است عجب سالی شود امسال ، زیرا شروعش گریه بر«ام البنین» است
بهار است و تحول در زمین است
هزاران غنچه با بلبل قرین است
عجب سالی شود امسال ، زیرا
شروعش گریه بر«ام البنین» است
http://sangariha.com/i/attachments/1/1458076448727660_large.jpg
یا قمــر بنے هاشـــم (ع)
این دهـانِ باز و چشم بے تحرّڪ را ببخـش
آن قـدر جذّابیـٺ داری کہ حیرٺ مے ڪنم
گهوارهی ششماههی زهرا به گمانم وقف علیاصغر شده سادات ببخشند
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضهی ناموسی و این قصهی کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هر چه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومهی دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم
ارثیّهی مادر شده سادات ببخشند
ارثیّهی پهلوی لگد خوردهی مادر
سهم علیاکبر شده سادات ببخشند
گهوارهی ششماههی زهرا به گمانم
وقف علیاصغر شده سادات ببخشند
سهمیّهی رخسار کبودش به خرابه
تقدیم به دختر شده سادات ببخشند
البتّه رسیده است به او ارث، اضافه
چشمی که مکدر شده سادات ببخشند
ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی
با زینب مضطر شده سادات ببخشند
در شام خدا داند و زینب که به نیزه
با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند..
@علی ولی الله حیدر
@سیده مهتا میراحمدی
بعد از آن کوچه که دشمن به پر ما سنگ زد فضه مچ درد گرفت بس که ملافه چنگ زد
بعد از آن کوچه که دشمن به پر ما سنگ زد
فضه مچ درد گرفت بس که ملافه چنگ زد
واااااااای مادرم
وااااای مادرم..
خون گریه می کنند ملائک، گمان کنم
زینب به خانه ، روضه ی مادر گرفته است.