گهوارهی ششماههی زهرا به گمانم وقف علیاصغر شده سادات ببخشند
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضهی ناموسی و این قصهی کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هر چه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومهی دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم
ارثیّهی مادر شده سادات ببخشند
ارثیّهی پهلوی لگد خوردهی مادر
سهم علیاکبر شده سادات ببخشند
گهوارهی ششماههی زهرا به گمانم
وقف علیاصغر شده سادات ببخشند
سهمیّهی رخسار کبودش به خرابه
تقدیم به دختر شده سادات ببخشند
البتّه رسیده است به او ارث، اضافه
چشمی که مکدر شده سادات ببخشند
ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی
با زینب مضطر شده سادات ببخشند
در شام خدا داند و زینب که به نیزه
با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند..
@علی ولی الله حیدر
@سیده مهتا میراحمدی