اردو نوشت همایش فعالان مجازی
#اردونوشت
#همایش #فعالان #مجازی
سلام دوشنبه حدود ساعت 8 شب رسیدیم اردوگاه نرجس خاتون منو و مادرم و دختر کوچولوم
وقتی که رسیدیم یک خانوم مهربونی مارو همراهی کرد تا یه اتاق و اسممون رو پرسید (خانم مومنیان ) وقتی که اسم من رو پرسید و منم اسمم رو گفتم یهو گفت عهههههه شما همون دوتا خواهرین ؟ منم گفتم اره اما خواهرم نتونست بیاد بعدش رفتیم تو خوابگاه و ………. بچه ها دونه به دونه و چمدون به دست وارد خوابگاها میشدن
اول با خانم سارا بیات و دختر گلش اشنا شدم بعدش دوستای دیگه که اسمشون زیاد در خاطرم نبود اما بهترین جای اردو اینجایی بود که عاشق مدافع حرم دوست عزیزم فاطمه طلوع نژاد اومد تو اردوگاه ایشون برای شناختن همه خیلی ذوق داشتن من از ذوق ایشون ذوق میکردم وقتی هرکیو که میشناخت و جز هم بحث هاش بود رو میدید خیلی ذوق میکرد دست میداد روبوسی میکرد و کلی حال و احوال با خانم فاطمه شکری هم اشنا شدم خانم مهلقا سادات حسینی و………
فردا صبح هم وقتی وارد سالن امفی تاتر شدیم دوست داشتم همه رو بشناسم اما نشد و یکی از بهترین خاطرات این اردو اونجایی بود که به جای خواهر عزیزم یکتا جون رفتم روی سن هدیه اش رو گرفتم ( خیلی خوب بود ) و خیلی خیلی خوش ب حال اونایی که تندیس کوثرنت رو گرفتن
بعد از این حرفا میرم سراغ اون چیزایی که از همایش یاد گرفتم واقعا همایش بسیار خوبی بود و چیزای زیادی رو ازش یاد گرفتم البته همرو نصفه نصفه اخه یه پام تو همایش بود یه پام پیش دخترم والا
و در اخر تشکر از همه ی اونایی که برای این همایش زحمات فراوانی کشیدن خدا اجرتون بده