دخترم تاج سرم
07 مهر 1401
سلام سلام. امروز کلا سرم شلوغ بود رفتیم آتلیه تا عکسای بچهها رو بگیرم و بعدش رفتیم خونه مادرم که گردوهامونو بگیریم و خلاصه تا ۴ موندیم اونجا. بعدش اومدیم خونه و کارای خونه رو کردم و شام و…. همین یه ربع پیش ظرفارو با دخترک شستیم و باهم شروع… بیشتر »
2 نظر
تا خدا هست و خدایی میکند مجتبی مشکلگشایی میکند
02 مهر 1401
روز پرکاری رو داشتیم. از صبح خستگی تو جونم مونده. الانم که چند ساعت همسر کمر درد شدید گرفته و تا الان داشتم ازشون مراقب می کردم. علی انقدر خسته بود ساعت ۸ رو مبل ولو شد و خوابش برد. فردا احتمالا باز کله صبح بیدار بشه و همه رو زابه راه کنه. شب شهادت… بیشتر »
کریم اما غریب
02 مهر 1401
میخواهم اینبار برای شما بنویسم.قشنگ است که کلمات کنار نام مبارک شما مزین میشود. فکر میکنم تا بهحال انقدر جدی برایتان قلم نزدم. حیف؛ چه نالایق و بی برکت بوده دستانم که نتوانستم برایتان بنویسم. آقاجان نمیدانم این ارتباط از کجا شروع شد، اما میدانم… بیشتر »
گفتی از راه آمدی،" مهمان" بیتم میشوی؟ عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
06 فروردین 1396
جانم حسن مرد شامی خسته شد، از بس که نفرین کرد تو را! گفتی از راه آمدی،" مهمان" بیتم میشوی؟ بیشتر »