شعری زیبا از مقام معظم رهبری
شعری زیبا از مقام معظم رهبری
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!
هزاران بار من رفتم،ولی شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
سید علی خامنه ای
پیشرفت کنید
پیشرفت کنید
یک زن هر چه قدر هم که باهوش، زیبا و تحصیل کرده باشد، اگر روند پیشرفتش را بعد از ازدواج متوقف کند، نمیتواند یک همسر ایدهآل باشد.
مردها دوست دارند همسرشان به دنبال یاد گرفتن چیزهای جدید باشد و حتی بعد از مادر شدن هم آنقدر با زمانه پیش برود که بتواند مایه افتخار او و فرزندانش شود.
برای مردهای پر مشغله تنها داشتن یک همسر خانهدار و هنرمند کافی نیست بلکه آنها به دنبال زنی دنیا دیده میگردند که موضوعات روز را میشناسد و هیچ وقت دست از یاد گرفتن و پیشرفت بر نمیدارد.
طبیعت در کلام معصومین
طبیعت در کلام معصومین
1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
کسی که بخواهد بوی مرا استشمام کند، گل سرخ را ببوید.
2. امام صادق (علیه السلام):
نگاه به گل های رنگارنگ و درختان سرسبز و خرم، چنان لذتی به آدمی می بخشد که هیچ لذتی را با آن برابر نمی توان کرد.
3. امام رضا (علیه السلام):
بوی خوش، عسل، سوارکاری و نگاه کردن به مناظر سرسبز، برخی بیماری های روحی و روانی را از بین می برد.
4. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
در پاسداشت و نگه داری زمین بکوشید و به آن حرمت دهید که زمین به منزله مادر شماست.
هر کس بر روی آن کار نیک یا بدی انجام دهد گزارش خواهد داد.
منابع
بحارالانوار، جلد 73، صفحه 147
بحارالانوار، جلد 3، صفحه 129
بحارالانوار، جلد 76، صفحه 289
نهج الفصاحه، صفحه 396
عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
دانلود کتاب ترجمه و متن امالی شیخ مفید
دانلود کتاب ترجمه و متن امالی شیخ مفید
دانلود کتاب ترجمه و متن امالی شیخ مفید
چکیده :
جایگاه موعظه شایسته ی کیست؟ - با چه کسی مجالست کنیم؟
جایگاه علم - آفات علما - جایگاه موعظه شایسته ی کیست؟ - با چه کسی مجالست کنیم؟
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:
الْخَشْیَةُ مِیرَاثُ الْعِلْمِ وَ مِیزَانُهُ وَ الْعِلْمُ شُعَاعُ الْمَعْرِفَةِ وَ قَلْبُ الْإِیمَانِ وَ مَنْ حُرِمَ الْخَشْیَةَ لَا یَکُونُ عَالِماً وَ إِنْ شَقَّ الشَّعْرَ بِمُتَشَابِهَاتِ الْعِلْمِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ
وَ آفَةُ الْعُلَمَاءِ ثَمَانِیَةٌ الطَّمَعُ وَ الْبُخْلُ وَ الرِّیَاءُ وَ الْعَصَبِیَّةُ وَ حُبُّ الْمَدْحِ وَ الْخَوْضُ فِیمَا لَمْ یَصِلُوا إِلَى حَقِیقَتِهِ وَ التَّکَلُّفُ فِی تَزْیِینِ الْکَلَامِ بِزَوَائِدِ الْأَلْفَاظِ وَ قِلَّةُ الْحَیَاءِ مِنَ اللَّهِ وَ الِافْتِخَارُ وَ تَرْکُ الْعَمَلِ بِمَا عَلِمُوا
قَالَ عِیسَى علیه السلام أَشْقَى النَّاسِ مَنْ هُوَ مَعْرُوفٌ بِعِلْمِهِ مَجْهُولٌ بِعَمَلِهِ وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَا تَجْلِسُوا عِنْدَ کُلِّ دَاعٍ مُدَّعٍ یَدْعُوکُمْ مِنَ الْیَقِینِ إِلَى الشَّکِّ وَ مِنَ الْإِخْلَاصِ إِلَى الرِّیَاءِ وَ مِنَ التَّوَاضُعِ إِلَى الْکِبْرِ وَ مِنَ النَّصِیحَةِ إِلَى الْعَدَاوَةِ وَ مِنَ الزُّهْدِ إِلَى الرَّغْبَةِ
وَ تَقَرَّبُوا إِلَى عَالِمٍ یَدْعُوکُمْ إِلَى التَّوَاضُعِ مِنَ الْکِبْرِ وَ مِنَ الرِّیَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ وَ مِنَ الشَّکِّ إِلَى الْیَقِینِ وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهْدِ وَ مِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى النَّصِیحَةِ
وَ لَا یَصْلُحُ لِمَوْعِظَةِ الْخَلْقِ إِلَّا مَنْ جَاوَزَ هَذِهِ الْآفَاتِ بِصِدْقِهِ وَ أَشْرَفَ عَلَى عُیُوبِ الْکَلَامِ وَ عَرَفَ الصَّحِیحَ مِنَ السَّقِیمِ وَ عِلَلَ الْخَوَاطِرِ وَ فِتَنَ النَّفْسِ وَ الْهَوَى
قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام کُنْ کَالطَّبِیبِ الرَّفِیقِ الشَّفِیقِ الَّذِی یَضَعُ الدَّوَاءَ بِحَیْثُ یَنْفَعُ فِی الْخَبَرِ سَأَلُوا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ ع یَا رُوحَ اللَّهِ مَعَ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ ع مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُه.
از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده:
خوف از خدا میراث علم است و علم، پرتوِ معرفت و قلبِ ایمان است. و هر که از خشیتِ الهی محروم است عالِم نباشد، هرچند به وسیله ی متشابهات علم [معلومات شبه علم] موی را بشکافد. خداوند متعال فرموده: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ/ از بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مى هراسند/ فاطر28».
آفت علما اینهاست؛ طمع، بخل، ریا، تعصب، محبت به ستایش [شدن]، و فرو رفتن در آنچه که به حقیقتش نخواهند رسید، و زحمت کشیدن در آراستن سخن به الفاظ زاید، و کمی شرم از خداوند، و به خود بالیدن، و ترکِ عمل به آنچه که می دانند.
عیسی علیه السلام فرمود: شقی ترین مردم کسی است که به علمش مشهور و سرشناس است، اما در عمل گمنام و ناشناس است.
و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نزد دعوت کننده ای که شما را از یقین به سوی شک، و از اخلاص به ریا، و از تواضع به تکبر، و از خیرخواهی به دشمنى، و از پارسایى به دنیاجویی مى خواند منشینید.
به عالِمی نزدیک شوید که شما را از تکبر به سوی تواضع، و از ریا به اخلاص، و از شک به یقین، و از دنیاجویى به پارسایى، و از دشمنى به خیرخواهی دعوت مى کند.
و براى موعظه ی مردم شایسته نیست مگر کسی که از سر صدق از این آفتها عبور کرده باشد، و بر عیب ها و بدى های سخن واقف باشد، و درست را از نادرست، و موجبات وسوسه ها، و فتنه و بلاهای نفس و امیال را بشناسد.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: مانند طبیبی همراه و دلسوز باش که دارو را در جایی می نهد که نفع می رساند.
از حضرت عیسی علیه السلام سوال کردند که یا روح الله! با چه کسی مجالست کنیم؟ فرمود: کسی که دیدنش، خدا را به یادتان می آورد و کلامش به علم تان می افزاید و عملش شما را به آخرت ترغیب می کند.
منابع
مصباح الشریعة ص 20
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 2 ص 52
پنج صفتِ کودکان محبوب پیامبر
پنج صفتِ کودکان محبوب پیامبر
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) إنِّی أُحِبُّ مِنَ الصِّبْیَانِ خَمْسَةَ خِصَالٍ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:من پنج خصلت اطفال را دوست دارم:
الاوَّلُ أَنَّهُمُ الْبَاکُونَ؛
اوّل آنکه پیوسته گریانند؛
الثَّانِی عَلَی التُّرَابِ یَجْتَمِعُونَ؛
دوّم آنکه برسر خاک گِرد می آیند؛
الثَّالِثُ یَخْتَصِمُونَ مِنْ غَیْرِ حِقْدٍ؛
سوّم آنکه بدون حقد وکینه با هم دعوا می کنند؛
الرَّابِعُ لَایَدَّخِرُونَ لِغَدٍ؛
چهارم آنکه برای فردا چیزی را ذخیره نمی نمایند؛
الْخَامِسُ یُعَمِّرُونَ ثُمَّ یُخَرِّبُونَ.
پنجم آنکه می سازند و سپس خراب می کنند!( دلبستگی به چیزی ندارند)
کتاب زَهْرُ الرَّبیع،سیّد نعمت الله جزائری، طبع سنگی، ص 259
دارم یقین ڪه حضرٺِ عالےجنابِ عشق ڪربُـبَلا نصیـبِ من امسـال مےڪند
#سلام_عاشقی
قلبــــ مـرا هواے تو اشغال مےڪند
باهر سـلام با حـرمـٺ حال مےڪند
دارم یقین ڪه حضرٺِ عالےجنابِ عشق
ڪربُـبَلا نصیـبِ من امسـال مےڪند
بسم الله الرحمن الرحیم به قصد زیارت ارباب:
بسم الله الرحمن الرحیم
به قصد زیارت ارباب:
السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله أبدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السَّلامُ عَلی الحُسٓین و
عٓلی عٓلی اِبن الحُسَین و
عَلی اولاد الحُسَین وَ
علَی اصحابِ الحُسَین.
أللهم الرزقنا زیارت الحسین ع
#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام
رهبرانقلاب: سوراخ دعا را گم نكنند آن كسانیکه مسئول مبارزه با قاچاقند!
رهبرانقلاب: سوراخ دعا را گم نكنند آن كسانیکه مسئول مبارزه با قاچاقند!
▫️برويد با باندهای قاچاق مبارزه کنید
▫️نه اينكه بروند در بازار رضای مشهد سراغ فلان انگشتر فروشی!
عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ.
سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا.
#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام
روزها را شوم و نحس ندانیم
روزها را شوم و نحس ندانیم
حسن بن مسعود، یکی از یاران مولانا امام هادی(علیهالسلام) میگوید:
به محضر مولایم رسیدم، درحالیکه در آن
روز، چند حادثهی ناگوار برایم رخ دادبود.
انگشتم زخمی شده و شانهام در اثر
تصادف با اسبسواری، صدمه دیده و در
یک نزاع غیر مترقبه،لباسهایم پاره شده بود.
به این خاطر با ناراحتی تمام، در حضور حضرت گفتم:
عجب روز شومی برایم بود! خدا شرّ
این روز را از من بازدارد.
امام هادی(علیهالسلام) فرمودند:
ای حسن! این چه سخنی است که میگویی! درحالیکه تو با ما هستی،گناهت را به گردن بیگناهی میاندازی!
(روزگار چه گناهی دارد.)
با شنیدن سخن امام به خود آمدم و
به اشتباهم پی بردم و گفتم:
آقای من! اشتباه کردم و از خدا
طلب بخشش دارم!
امام(علیهالسلام) فرمودند:
ای حسن! روزها چه گناهی دارند که شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود، مجازات میشوید، به ایام بدبین شده و به روز
بد و بیراه میگویید!
به طور یقین،خداوندمتعال پاداش میدهد و عِقاب میکند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات میکند.
بحارالانوار، جلد56، صفحه2
سبزه ام را می سپارم دستِ آقای نجف
سبزه ام را می سپارم دستِ آقای نجف
طالِعم دستِ علی باشد, برایم بهترست
اِعتقاد هــر کسی باشد برایش محتــرم
سیزده رادوست دارم,زادروزِ حیدرست
به قلم خودم روز نگار کوثرنت روز طبیعت یا سیزده به در
#روزنگار_کوثرنت
#روز_طبیعت
#سیزده_بدر
#به_قلم_خودم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام .
سیزدهمین روز از ماه فروردین را روز طبیعت یا سیزده به در می نامند.
ایرانیان از چهار شنبه سوری به پیشواز نوروز می روند و در روز ١٣ فروردین نوروز را بدرقه میکنند.
یادم می اید وقتی ابتدایی بودم روز سیزده به در همیشه ناراحت بودم
چون هنوز نصف پیک عیدم را تمام نمی کردم و باید از فردایش به مدرسه
می رفتم خلاصه وقتی شب می شد تمام غصه های عالم روی سر من
خراب می شد
*یکی از رسوم ما در روز سیزده به در پختن اش است دور هم جمع می شویم
و به پشت بام خانه یا حیاط خانه می رویم و اش می خوریم در بعضی مواقع
هم اگر تعداد فامیل زیاد شود به پارک های خانوادگی و مناظر زیبا می رویم
و انجا سیزده به درمان را در می کنیم*
اما امسال با دیدن هواشناسی باخبر شدیم که هوا بارانی ست
و با فامیل های همسرم قرار گذاشتیم که خانه دایی بزرگه جمع شویم
و دور هم آش و آبگوشت و میوه و اجیل بخوریم و به بدرقه نوروز برویم
این هم از روز طبیعت ما
به قلم خودم روایتی از سفر سامرا من و دخترم به مناسبتسالروز شهادت امام هادی علیه السلام
#به_قلم_خودم
#سامرا
#اربعین_95
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#عکس_از_خودم_ودخترم
#عکاس_خواهرم
بسم رب الحسین علیه السلام
اربعین 95 امام حسین منو خانوادم را به کربلا طلبید و ما راهی شدیم از همان ابتدا سفر تصمیم گرفتیم که به زیارت امام هادی و امام حسن عسکری به سامرا هم برویم خدا را شکر که این دو امام بزرگوار هم مارا طلبیدند و ما هم به زیارت انها مشرف شدیم .
غربتی که سامرا دارد خیلی دلم را شکاند و زیارت حرم سامرا یک جور دیگر به دلم چسبید .
خیلی خیلی سامرا به من ارامش داد. دخترم زینب هم ضریح سامرا را زیارت کرد .
حدود 2 ساعت پیاده روی کردیم تا به سامرا رسیدیم و ابتدا برای ورود به صحن از باب المهدی داخل شدیم .
صحن های بزرگی داشت وقتی وارد صحن های داخل میشدیم هنوزابزار کارگران قابل مشاهده بود اماقسمتی هم فرش انداخته بودند تا
زوار نمازهایشان را انجا بخوانند .ما هم در انجا نماز زیارت و ظهر و عصرمان را هم خواندیم . یادش بخیر چه صفایی داشت .
به سرداب امام زمان هم رفتیم یک ضریح کوچک بودصف طولانی هم داشت اما چون من بچه بغل بودم خادم اجازه داد بدون صف
به زیارت بروم خداروشکر ان جارا هم به راحتی با دخترم زیارت کردیم .
دلم خیلی برای سامرا تنگ شده است هروقت به سامرا فکر میکنم نا خداگاه اشک از چشمانم سرازیر می شود .
دیروز خبری را شنیدم که دارند ضریح سامرا را نصب می کنند خیلی خوش حال شدم خداراشاکرم
تنها دعای من این روزها این است امام حسین اربعین بطلب کربلا تا دوباره ضریحتان را در آغوش بگیریم.
#عشق #عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام
این هم عکس هایی از سامرا که من و دخترم هستیم
برخی از سخنان امام هادی علیه السلام
برخی از سخنان امام هادی علیه السلام
* دنیا همانند بازاری است که عدّهای در آن برای آخرت سود میبرند و عدّهای دیگر ضرر و خسارت متحمّل میشوند.
* تواضع و فروتنی چنان است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو آن کنند.
*علم و دانش بهترین یادبود برای انتقال به دیگران است، ادب زیباترین نیکیهاست و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامههاست.
*شانه کردن موها به وسیله شانه عاج، سبب روئیدن و افزایش مو میباشد، همچنین سبب نابودی کرمهای درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتی فکّ و لثهها میگردد.
*همنشین شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستی و شرارت تو خواهد بود.
*بخل ناپسندهترین خلق و خوی است.
*طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.
منبع: isna.ir
سوم رجب مصادف است با سالروز شهادت امام هادی (ع)
سوم رجب مصادف است با سالروز شهادت امام هادی (ع)، پیشوای دهم شیعیان در ماه ذی الحجه سال 212 ه.ق در شهر صریا (نزدیک مدینه) دیده به جهان گشود. پدر ایشان حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه السلام و مادرشان بانویی فاضله و عفیفه به نام سمانه است.
نام مبارک ایشان علی از القابشان نقی، هادی و نجیب؛ و کنیهشان ابوالحسن است.
امام علیالنقی الهادی علیه السلام در سال 220 ه.ق به امامت رسیدند. در این زمان ایشان در مدینه بودند و در آنجا به مدت 13 سال وظایف امامت خود را انجام میدادند؛ مردم از این سرچشمه حیات معنوی و علمی و فکری سیراب میشدند و ایشان نیز به همه امور شیعیان رسیدگی میکردند تا این که متوکل (خلیفه وقت) که در دشمنی با ائمه اطهار(ع) مشهور بود؛ به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام علیه السلام در جامعه داشت ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند زیرا احساس میکرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود اما «متوکل» منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. او به طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر میکرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل میشد.
او جو بسیار خفقان آمیزی را بر جامعه حکمفرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال میکرد: علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی میداد تا در اشعار خود به ائمه علیه السلام بی احترامی کنند. او اکثر سادات جلیل القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناکترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین علیه السلام بود. اوضاع معیشتی مردم و خصوصا علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصا متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی علیه السلام، بسیار دشوار بود زیرا آنان بیت المال مسلمین را صرف خوشگذرانیهایی میکردند که به گواهی تاریخ، هزینههای مربوط به آنها بیسابقه بوده است.
برخی از اقدامات امام هادی علیه السلام در زمان امامت
امام هادی علیه السلام با این که شدیدا تحت نظر بود، اما از پای ننشست و فعالیتهای خود را به شیوهای مطابق اوضاع زمان خویش به پیش برد. از مهمترین فعالیتهای ایشان این بود که به مردم از راههای گوناگون آگاهی داده و منصب امامت و مقام علمی خود را در طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخهای علمی، آشکار کرده و تثبیت کنند. همچنین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس را تبیین میکردند. یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر میفرمودند.
از دیگر اقدامات این امام بزرگوار؛ مبارزه با انحرافات، تربیت نیرو و افراد شایسته، تقویت سازمان وکالت، تبیین مقام شامخ امامت از طریق زیارت غدیریه و زیارت جامعه است.
زیارت جامعه کبیره
از امام هادی علیه السلام چندین دعا و زیارت نامه برجای مانده است که از مشهورترین آنها زیارت جامعه کبیره است. این زیارت دارای سند صحیح بوده و از نظر بلاغت نیز در بالاترین درجه قرار دارد. شروح متعددی به فارسی و عربی بر این زیارت نوشته شده است. زیارت جامعه کبیره متضمن مفاهیمی بسیار عالی و مطالبی بدیع است.
از دیگر زیارات بر جای مانده از امام هادی علیه السلام، زیارت غدیر است که در آن هم خصوصیات و ویژگیهای حضرت علی علیه السلام و هم حادثه غدیر ذکر شده است.
امام هادی - علیه السلام - که در سامراء تحت نظر و کنترل شدیدی قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران و نمایندگان را که پدرش امام جواد - علیه السلام - اجرا کرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وکلایی در مناطق و شهرهای مختلف منصوب کرد و بدین وسیله یک سازمان ارتباطی هدایت شده و هماهنگ به وجود آورد که هدفهای یاد شده را تامین میکرد.
فقدان تماس مستقیم بین امام و پیروانش، نقش مذهبی - سیاسی وکلا را افزایش داد، به نحوی که کارگزاران (وکلای) امام مسئولیت بیشتری در گردش امور یافتند. وکلای امام بتدریج تجربیات ارزندهای را در سازماندهی شیعیان در واحدهای جداگانه به دست آوردند. گزارشهای تاریخی متعدد نشان میدهد که وکلا، شیعیان را بر مبنای نواحی گوناگون به چهار گروه تقسیم کرده بودند: نخستین ناحیه، بغداد، مدائن و عراق (کوفه) را شامل میشد. ناحیه دوم، شامل بصره و اهواز بود. ناحیه سوم، قم و همدان، و بالاخره ناحیه چهارم، حجاز، یمن و مصر را در بر میگرفت. هر ناحیه به یک وکیل مستقل واگذار میشد که تحت نظر او کارگزاران محلی، منصوب میشدند. اقدامات سازمان وکالت را در دستور العملهای حضرت هادی - علیه السلام - به مدیریت این سازمان، میتوان مشاهده کرد.
امام هادی مرا یاد چیزهای جالبی می اندازند»
امام هادی مرا یاد چیزهای جالبی می اندازند»
سلام
اگر هنوزم که هنوز است سامرا در تب و تاب جنگ و درگیری است، اگر قبر مطهر ائمه سامرا را دوبار در روزگار ما ویران کردند، اگر سر کلاس از دانشجوهام پرسیدم شما از امام هادی چی میدونید؟ و اونا فقط گفتن: نقی! و… اما هنوز دلم چند نکته را فراموش نمیکنه:
کاشف سرزمین هود: در تفسیر نورالثقلین میخوانیم: در زمان معتصم عباسى، براى دسترسى به آب، چاهى را در منطقه بطائنیه عراق حفر کردند. با آنکه چاه عمیقى کندند امّا به آب نرسید و آن را رها کردند. در زمان متوکل باز به حفر چاه پرداختند تا به تخته سنگى سخت رسیدند. هنگامى که آن را شکستند، ناگهان باد سردى وزید و عدهاى را هلاک کرد. این حادثه عجیب را از امام هادى سؤالکردند، آن حضرت فرمود: آنجا سرزمین احقاف و قوم مشرک هود بوده که با وزیدن باد سردى به هلاکت رسیدند.
احترام ویژه به اهل علم : مرحوم طبرسى در کتاب احتجاج نقل مىکند که در زمان امام هادى علیه السلام یکى از فقهاى شیعه که در بحث با یک ناصبى منحرف، او را روشن کرده و حقّانیت خود را ثابت کرده بود، وارد مجلسى شد که در آن مجلس، علویّون و بنىهاشم نیز حضور داشتند. امام هادى آن فقیه را در بهترین جاى مجلس نشاند. این همه احترام، براى علویّون و بنىهاشم گران آمد، بزرگ آنان زبان به اعتراض گشود که چرا چنین فردى را بر ما برترى دادى؟ امام فرمود: آیا به داورى قرآن راضى هستید؟ گفتند: بله، حضرت این آیه را تلاوت فرمود: تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ … وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ ارزش این شخص به خاطر بحث علمى و شکستى که به آن ناصبى داد از هر شرف و نسبى بیشتر است.
بیان اسرار ولایت: از امام هادى پرسیدند: چرا حضرت على در جنگ جمل هر که را زخمى مىشد رها مىکرد، ولى در جنگ صفین فرمان داد زخمىها را هم بکشند؟ امام هادى در پاسخ فرمود: در جنگ صفین رهبر مخالفان زنده بود و زخمىهاى فرارى را دوباره جمع و کمبودها را جبران و ضعفها را تقویت و بیماران را عیادت و دلجوئى مىنمود و ریشه فساد در آب بود، (تا ریشه در آب است امید ثمرى هست) و لذا براى خشکاندن ریشه فساد و پایان دادن به توطئه باید اثرى باقى نگذارد، امّا در ماجراى جنگ جمل، پس از کشته شدن بزرگان دشمن مثل طلحه و زبیر و از هم پاشیده شدن فرماندهى سپاه دشمن، امید و پناهگاهى براى فریب خوردگان فرارى و زخمىها نبود، لذا هر کدام زخمى مىشدند یا پا به فرار مىگذاشتند، مورد تعقیب قرار نمىگرفتند. از این ماجرا به خوبى مىتوان نقش رهبر را در جبهه باطل و تفاوت عکسالعملها را در جبهه حق دریافت.
بیان افضلیت ولی فقیه: امام هادى مىفرماید: «لولا من یبقى بعد غیبة قائمنا علیه السلام من العلماء الداعین الیه و الدّالین علیه والذابّین عن دینه بحجج اللّه و المنقذین لضعفاء عباد اللّه من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقى احد الا ارتد عن دین اللّه و لکنّهم الّذین یمسّ ازمّة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سکّانها اولئک هم الافضلون عنداللّه عزّوجلّ» اگر فقهاى با تقوى، مرزبان افکار و عقاید دینى مردم نبودند، شبکههاى ابلیسى مردم را از دین خدا دور مىکردند. این علما در عصر غیبت قائم ما علیه السلام همچون ناخداى کشتى محافظ مسلمانان آسیب پذیرند. در پایان امام هادى فرمود: این افراد نزد خدا با فضیلت ترینند.
دستور قتل شیعه افراطی و بدعت گذار در زندان: فارس بن حاتم از دروغگویان و غُلات مشهور و بدعتگذاران بود و مردم را به مذهب فاسد خود دعوت مىکرد، امام هادى علیه السلام به اباجنید دستور داد تا فارس را اعدام کند و امام حسن عسکرى علیه السلام خون او را هدر دانست و بهشت را براى قاتل او ضامن گردید. سرانجام اباجنید آن بدعتگذار را کشت.
جوشش چشمه جامعه کبیره از سینه امام هادی: مفصل ترین منشور و شناسنامه امامت از زبان امام هادی و تحت عنوان زیارت جامعه کبیره بیان شد.امام خمینی مقیّد بودند که زیارت جامعه کبیره را در حرم امامان و با حالت ایستاده بخوانند .
ترویج عرضه دین به دین شناس: امام هادی چنان تبلیغی کرده بودند که شیعیان به علما مراجعه میکردند و دینشان را به آنان عرضه میکردند و علما هم اشکالات افکار و رفتار آنان را میگفتند. حتی نقل شده حضرت عبدالعظیم حسنیبار ها و بارها دینشان را به امام هادی عرضه کردند. متاسفانه این امر امروز بسیار کم رنگ شده است.
به قلم خودم
#به_قلم_خودم
بسم الله
سلام . دیشب بعد از پختن اش در قابلمه را گذاشتم و قابلمه ها را داخل یک پارچه سفید پیچیدم تا گرم بماند بعد دایی همسر با ماشین دنبال ما امد و مارا به خانه مادربزرگ همسرم برد :-)
حدود 12 نفربودیم . البته 10 نفر هنوز نرسیده بودند . آش هارا به کمک مادرشوهرم داخل کاسه های بزرگ ریختیم .
و با ماست و نعنا داغ رویش را تزیین کردیم . مادربزرگ همسرم هم بشقاب ها و قاشق هارا آماده می کرد .
سفره را پهن کردیم و بشقاب ها و آش هارا داخل سفره گذاشتیم .
همه دور سفره کنار هم نشستیم و شروع به خوردن آشی که من پخته بودم کردیم … یک وجب هم رویش روغن داشت
خب خلاصه همه از اش و مزه اش تعریف می کردند ، وسط غذا فهمیدیم که 5 نفر از مهمان ها نمی ایند و برایشان داخل یک کاسه بزرگ اش ریختم و تزیین کردم و براشون فرستادم و 5 نفر دیگه هم هنوز از پارک برنگشته بودند و اش انها داخل قابلمه باقی ماند تا بعدا بخورند.
آخر هم دعای سفره توسط همسرم خوانده شد و همه برای سلامتی دخترم دعا کردند .
این هم داستان اش پختن من برای فامیل های جناب همسر
این هم عکس سفره ..
#عکاس_خودم
به قلم خودم
#به_قلم_خودم
#اش_پختن_من_یهویی_برای_فامیل_همسر
بسم الله
سلام . از صبح دخترم زینب به خاطر سرماخوردگی اش سرفه می کرد
ظهر مادر همسرم و خواهر شوهرم به خانه ما امدند. به خاطر سرفه های دخترم تصمیم گرفتم برای نهار أش دوغ درست کنم .
اش را بارگذاشتم و بعد از ٢ ساعت سفره را پهن کردیم و نهار را کنار هم خوردیم همه از اشی که برایشان پخته بودم تعریف می کردند:-)
همسرم بعد خوردن نهار بهم گفت اش زیادی بپزم تا برای شام به خانه
مادربزرگش برویم و دور هم با فامیل از جمله دایی ها و خاله ها اش بخوریم
که هم یک صله رحم کرده باشیم و هم یک برکتی برایمان باشد :-)
خلاصه الان درحال اش پختن هستم تا برای ساعت ٩ شام را ببریم منزل مادربزرگ جناب همسر :-)
ان شالله که اش خوبی بشود برای این اش هم دو نیت کردم اولی سلامتی دخترم و دومی هم رازی در دلم است :-)
این هم عکس من و اش در حال پختن
#عکاس_خودم