کرج تسلیت...
نمیدانم از کجا شروع کنم، از چه بنویسم. در ابتدا از مظلومیت بسیجیای که در چند کیلومتریام به شهادت رسیده بنویسم یا از نیروهای انتظامی که با بیرحمی مشت و لگدهای زن و مرد را تحمل میکردند.
این پنجشنبههای خونین کی میخواهد تمام شود؟ چقدر باید روحالله و آرمان بدهیم تا عدهای بفهمند که این نظام پابرجا خواهد ماند.
میگویند شبهای جمعه مادرمان حضرت فاطمه سلامالله علیها کربلاست… امشب قطعا آرمان و روح الله سر بر دامان مادر گذاشتهاند و شهد شیرین شهادت را چشیدهاند.
دلم برای همشهریام عجیب گرفته. نمیشناختمش اما از وقتی عکسش را در فضای مجازی دیدهام قلبم سنگین شده. تنها چیزی که دلم را آرام میکند این است که او هنگام شهادت سرش بر روی دامان اباعبدالله بوده است.
خدایا به ما صبر بده…
کرج و کرجیها تسلیت😔
#به_قلم_خودم #کرج_تسلیت