#چفیه #خاطره_شهدا جعبه شیرینی رو که گرفتم جلوش ، گفت : " میشه دو تا بردارم .. ؟ " بهش گفتم : " البته سید جان .. ! این چه حرفیه .. ؟ " برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد .. کار همیشگی اش بود هر جا غذای خوشمزه یا شیرینی تعارف میکردند ، برمیداشت اما نمی خور
23 آذر 1395
#چفیه
#خاطره_شهدا
جعبه شیرینی رو که گرفتم جلوش ، گفت :
” میشه دو تا بردارم .. ؟ ”
بهش گفتم :
” البته سید جان .. ! این چه حرفیه .. ؟ ”
برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد .. کار همیشگی اش بود
هر جا غذای خوشمزه یا شیرینی تعارف میکردند ، برمیداشت اما نمی خورد
میگفت :
” میرم با خانواده ام میخورم ، شما هم اینکارو بکنین ، اینکه آدم شیرینی های زندگی اش رو با خانواده اش تقسیم کنه توی زندگی اش خیلی تاثیر میذاره .. ”
#شهید_سید_مرتضی_آوینی