وقتی دخترک نق می زند
02 تیر 1397
از صبح که بیدار شدم، دخترک نق نق کنان توی خونه این طرف و آن طرف می کرد، کفش هایش را پا کرد و به سمت در رفت تا مثلا به زبان خودش در در برود…
سرش را با کتاب شعر و اسباب بازی هایش گرم کردم، اما هی بهانه گیری می کرد، دلم برایش خیلی سوخت، اول تابستانی دوست دارد با بچه های هم سن و سالش بازی کند اما به خاطر من باید توی خونه بماند و با داداش کوچولویش سرو کله بزند.
دخترک رفت و در بالکن را باز کرد و خیره شد به بیرون، گه گاهی صدای خانم خانم گفتنش نیشم را تا بناگوش باز میکرد، خودش را توی بالکن سرم گرم کرد، خداروشکر حفاظ برای آنجا گذاشتیم، دیگر دلشوره نمیگیرم.
ان شالله چند ماهه بعد با داداش کوچولیش بازی می کند.