زندگی به سبک شهدا
بسمه تعالی
.
.
.
#زندگی_به_سبک_شهدا
.
.
فکر کنید یک عده جوان در شرایط ازدواج ، آن هم جوان هایی با حد بالایی از ایمان و پایبندی به شرعیات ازدواج هم که سنت پیامبر و نیمی از دین می شود به بهانه شرایط جنگ و تکلیف جهاد ، کرکره ی ازدواج را کشیده باشند پایین؟ نه که نمی شود.
آمار ازدواج بین بچه بسیجی های زمان جنگ خیلی هم بالا بود . اما ازدواج کردنشان هم مثل خیلی چیز های دیگرشان با ازدواج های مرسوم ومتعارف فرق داشت.
ازانگیزه ونشان از ازدواج بگیر تا صحبت هاوشرط وشروط جلسه ی خواستگاری ونوع برگزاری جشن و خلاصه همه چیزش جوری بود که درخور بسیجی باشد.
شرط وشروط که موقع خواستگاری می زشتند وخاطرات که همسرانشان از این جلسه ها تعریف می کنند همه شاهد این مدعاست که آنها ازدواجشان هم به خاطر رضای خدا بود و تکلیف.
معمولا مهمترین یاتنها شرط داماد، رضایت همسر در رفتن آنان به جهاد واطاعت از امرامام بود وبس و تذکرات این نکته که با زندگی با من دلخوش باش ولی به زنده ماندن من دلخوش نباش.نگرانی آنها ازاین بود که نکند شهید بشوند ونصف ایمانشان هنوز کامل نشده باشد.بعضی ها هم خالصانه گمانشان این بود که لابد چون هنوز دینشان را کامل نکرده اند شهادت نصیبشان نشده.
جشن هایشان هم طوری بود که کاملا باسبک زندگی یک بسیجی هم خوانی داشت.نه فقط ساده وکم هزینه بود که سعی بر این بود عاری از هرجور گناه و لغزشی باشد.بسیار اتفاق می افتاد که داماد باهمان لباس سبز جبهه وعروس با یک لباس ساده و یک چادر رنگی روی صندلی عروس ودامادی بنشینند بعد عقد هم نماز جماعت .اصلا عجیب نبود که توی کارت دعوتشان بنویسند:شب جمعه همراه با برگزاری دعای کمیل. دوروزبعد عقد هم داماد ساکش را می بست و می رفت منطقه یک ماه ونیم منطقه و یکی دو روز در خانه.