#روزنگار_کوثرنت #روز_طلبه_و_مادری
#روزنگار_کوثرنت
#روز_طلبه_و_مادری
سلام .
از سال اول حوزه با خود تصمیم گرفتم که درس خواندنم به زندگی و خانه داری ام لطمه نزند ،وباخود شرط بستم که هرطور که شده
درس هایم را بخوانم حتی درشرایط بد و سخت زندگی.
من و همسرم علاقه زیادی به داشتن فرزند داشتیم ازطرفی هم چون هردونفر ما سادات هستیم این شوق و اشتیاق مارابرای داشتن فرزند
دوچندان میکرد.
خلاصه هم درسم را می خواندم و هم یک مادر شده بودم . فقط بااین تفاوت که هنوز نوزادی درخانه نبود و ما هنوز چشم انتظار او بودیم
ترم اول را سرکلاس می امدم و درس میخواندم و حتی سعی می کردم که غیبت هم نداشته باشم .
ان سال پایه دوم بودم . امتحانات دی شد و یک روز درمیان امتحان داشتیم و من تا 26 دی ماه امتحان داشتم . خداروشکر که
اون سال به امید خدا با معدل خوبی ترم اولم را قبول شدم و همه درسهایم را پاس کردم.
با تمام شدن ترم اول دخترم زینب به دنیا امد
با تلاش های فراوان ان ترم را مرخصی با امتحان گرفتم و خیلی هم سخت بود با یک بچه نوزاد درس خواندن
بالاخره خرداد شد و به امید خدا ان ترم را هم با موفقیت پاس کردم
ولی امسال واقعا درس خواندنم فرق کرد چون هرروز باید مسیری را تا خانه مادرم با دخترم طی کنم و باز برگردم و به حوزه بروم
این باعث شد بیشتر بیشتر قدر لحظات ،درس خواندن و حوزه را بدانم.
این مادر شدن من باعث شد که اول از همه بیشتر شکر خدارا به جا بیاورم و دوم اینکه از داشته هایم هرچه هست کوچک و بزرگ
به بهترین نحو استفاده کنم و قدر ثانیه به ثانیه زمان را بدانم
از اینکه هم طلبه هستم و هم مادر احساس خوشبختی می کنم