دلنوشت به قلم خودم
30 مهر 1395
#دلنوشت #به_قلم_خودم
دیروز صبح حوزه کلاس داشتیم صبح ساعت هفت و نیم دخترم رو بردم خونه مادرم تا ازش مراقبت کنه تا من کلاسم تموم بشه
نزدیکای خونه مادرم اینا یک موکب از اول محرم تا همین دیروز نصب بود و روی ان کلی ذکر و عکس شهدا و ….. نصب بود
موقع برگشت از خونه مادرم اینا از نزدیک موکب که داشتم رد میشدم دیدم یکی داخلش خوابیده فکر کنم سرپناهی نداشت …..
اشک تو چشمام جمع شد ….. تو دلم گفتم ای خدا این امام حسین چقدر مهربون و بخشنده هستش که غنی و فقیر براش فرقی نداره و همه رو زیر پروبال خودش
گرفته و پناه داده چه کار بد کنی چه کار خوب کنی امام حسین نگاهت میکنه ….
ادم باید همیشه یکی رو دوست داشته باشه که همیشه بهش افتخار کنه …..
خدایا شکرت …..
ای پناه بی پناهان حسین ……..