خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد شام
خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد شام
یزید به یکی از خطیبان حکومتی دستور داد تا به بدگویی از امام علی علیه السلام و اولادش اقدام نماید. خطیب نیز بر فراز منبر رفت ؛ حمد و ثنای خداوند را به جای آورد و از امام علی و امام حسین بدگوئی کرد و نسبت به معاویه و یزید سخنان نیکویی گفت!
بعد از آن ، با تقاضای امام سجاد علیه السلام و اصرار شامیان، حضرت زین العابدین بر فراز منبر رفتند.
حضرت سجاد علیه السلام پس از حمد و ثنای الهی ، فضائل اهل بیت و نَسَب خویش را متذکر شدند.
گفتار حماسی و طوفانی امام سجاد در جمعیت شامیان، غوغایی به پا کرد و گریستند.
یزید که ترسیده بود ، دستور داد تا مؤذن شروع به اذان گفتن نماید تا سخن امام سجاد قطع شود.
وقتی مؤذن گفت:
اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ
امام سجاد فرمود:
((آری ! چیزی از خدا بزرگتر نیست.))
هنگامی که مؤذن گفت:
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
علی بن الحسین فرمود:
((مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند.))
موقعی که گفت:
أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ
امام سجّاد علیه السلام خطاب به یزید فرمودند:
((ای یزید! این محمد ، که موذن شهادت به رسالتش داد، جَدّ من است یا جَدّ تو؟ اگر بگویی جد تو است، همه می دانند که دروغ می گویی، ولی اگر جد من است؛ پس چرا پدر مرا کُشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟!
ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی:
محمد رسول خداست؟! و رو به قبله می ایستی؟!
وای بر تو! در روز قیامت جد من، دشمن توست.))
در میان مردم ، هیاهویی برخواست و در نهایت مردم پراکنده شدند.
بحارالانوار ، جلد 45 ، صفحه 137
الاحتجاج ، جلد 2 ، صفحه 132
نفس المهموم ، صفحه 450