#خاطره #خواهر_شهید #شهید_محمدرضا_دهقان
#خاطره
#خواهر_شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان
دوازدهم خرداد سال 94 بود که خبر شهادت اولین شهید فاتحین پخش شد.
#شهید_عقیل_بختیاری
خبر تلخی بود…
حتی برای محمد که تازه از بستر تصادف بلند شده بود و هنوز بدنش جراحت داشت.
بدنش زخمی بود اما خودشو برای مراسم تدفین به بهشت زهرا رسوند.
یادمه بعد از مراسم، از نزدیک مزار اومد کنار، یکی از فرماندهانش در فاتحین، همراه همسرش دورتر ایستاده بودن و من باایشان فاصله چندانی نداشتم.
نگران محمد بودم و زخم های بدنش و لباس مشکی که تنش بود و آفتاب داغ خرداد ماه…
متوجه حضور فرمانده شد، چند قدمی نزدیک شد برای احوالپرسی اما یهو راهشو کج کرد و رفت…
باهم که تنها شدیم، گفتم: محمد! مؤدبانهتر بود که برای احوالپرسی و احترام می رفتی!
تعجب کرد: مگه تو هم اونجا بودی؟؟؟
گویا همین که متوجه حضور یک خانوم کنار اون بنده خدا شده، عقب کشیده…
حتی انقدر توجه نکرده که خواهرشو ببینه!!!
می گفت: خانومش معذب میشد اگه می رفتم جلو! بعدا ازش عذرخواهی می کنم…
همین..!؟
دلیلش برای جلو نرفتن، نامحرم بودن نبود! معذب شدن اون خانوم بود!
نامحرمی جای خودش…
همون روزا بود که عکس شهید بختیاری رو می آورد و باخنده می گفت: ببین! بااین مدل مو هم میشه شهید شد…
گاهی فکر می کنم ما که دم از شهید میزنیم، چقدر در رابطه با نامحرم مثل شهید غیرت به خرج میدیم؟؟
هرشب دلم بهانه تو
هیچ بگذریم…
امشب دلم دوباره تو را
هیچ شب بخیر…
دلتنگی خواهرانه زیاده اما بازگویی مرام شهید مهمتره
محرم و نامحرمی همیشه پابرجاست، فضای مجازی هم استثنا نیست.
آدمها وقتی شهید میشن محرم میشن..!!؟
مدل مو امروزی اما غیرت ابالفضلی
#شهید_عقیل_بختیاری
#شهید_محمدرضا_دهقان
#شهادت_گوارای_وجود_هردو