به قلم خودم
#به_قلم_خودم
بسم الله
سلام . دیشب بعد از پختن اش در قابلمه را گذاشتم و قابلمه ها را داخل یک پارچه سفید پیچیدم تا گرم بماند بعد دایی همسر با ماشین دنبال ما امد و مارا به خانه مادربزرگ همسرم برد :-)
حدود 12 نفربودیم . البته 10 نفر هنوز نرسیده بودند . آش هارا به کمک مادرشوهرم داخل کاسه های بزرگ ریختیم .
و با ماست و نعنا داغ رویش را تزیین کردیم . مادربزرگ همسرم هم بشقاب ها و قاشق هارا آماده می کرد .
سفره را پهن کردیم و بشقاب ها و آش هارا داخل سفره گذاشتیم .
همه دور سفره کنار هم نشستیم و شروع به خوردن آشی که من پخته بودم کردیم … یک وجب هم رویش روغن داشت
خب خلاصه همه از اش و مزه اش تعریف می کردند ، وسط غذا فهمیدیم که 5 نفر از مهمان ها نمی ایند و برایشان داخل یک کاسه بزرگ اش ریختم و تزیین کردم و براشون فرستادم و 5 نفر دیگه هم هنوز از پارک برنگشته بودند و اش انها داخل قابلمه باقی ماند تا بعدا بخورند.
آخر هم دعای سفره توسط همسرم خوانده شد و همه برای سلامتی دخترم دعا کردند .
این هم داستان اش پختن من برای فامیل های جناب همسر
این هم عکس سفره ..
#عکاس_خودم