بالاخره منم کربلایی شدم و با چشم هایم عمود 128 رو دیدم .....
15 آذر 1395
بالاخره منم کربلایی شدم و با چشم هایم عمود 128 رو دیدم …..
باز هم خواب حرم دیدم و دیوانه شدم
بوسه ای از حرمت چیدم و دیوانه شدم
از همان روز تو گفتی که بیایم سویت
آمدم پای تو بوسیدم و دیوانه شدم
یادم آمد نگه لطف تو ای محرم دل
بین اشکم به تو خندیدم و دیوانه شدم
بر در همچو تو ارباب به زانوی ادب
گونه بر خاک تو ساییدم و دیوانه شدم
جملگی عاشق و دیوانه مرا می نامند
سر تکان دادم و بالیدم و دیوانه شدم
آمدم کعبه ی شش گوشه نشانم دادی
راه عشق تو پسندیدم و دیوانه شدم