لبخند مشترک
18 مهر 1403
۹سال پیش وقتی برای اولینبار مادر شدم و دخترک فسقلیام را توی بغلم گذاشتند، تازه فهمیدم مادر شدن چقدر مسئولیت دارد. از همان لحظه اول دلت میخواهد فرزندت بهترینهارا داشته باشد و به بهترینها برسد. همیشه در وجود فرزندت دنبال خودت میگردی. به چهرهاش که… بیشتر »
نظر دهید »
جشن شکوفهها
31 شهریور 1401
یادمه وقتی پشت کانتر یا زمانی که پشت سیستمم بودم و داشتم فیش میزدم دختربچههایی رو که لباس مدرسه داشتند میدیدم یه بغضی بیخ گلوم مینشست که زیر ماسک قطعا چند قطرهای اشک مهمونم میشد. حسرت تمام وجودم رو پر میکرد. امروز ساعت ۷ونیم با سروصدای بچهها از… بیشتر »