خاطرات دفتر حقوقی قسمت نهم
30 مهر 1401
خب روز اول کاری زیاد سخت نبود و با چم و خم کار اشنا شدم. اون روز چون روز اول بودم فکر کنم ساعت ۲ مرخصم کردن. خب منم از خدام بود…چون میتونستم عصر یه چرخی بزنم و یه بادی به کلم بخوره… اون روز گذشت و فردا ساعت ۷بیدار شدم. صبحانه خوردم و رفتم… بیشتر »
نظر دهید »