خاطرات تبلیغ ماه رمضان
03 فروردین 1402
1️⃣ قسمت اول 🔸️پیش از ازدواج با سید، من اکثر شهرهای ایران را دیده بودم. آنهم بهخاطر اینکه پدرم رانندهی ماشین سنگین بود. هروقت که پیش میآمد مارا با خود به شهرهای مختلف میبرد. اولین سفری را که با کامیون سبز پدرم رفتیم هیچوقت از یاد نمیبرم.… بیشتر »
نظر دهید »
تو تنها نیستی
18 مهر 1401
جایی خوندم یکی از تنهایی نوشته بود، یاد قدیمای خودم افتادم. اما الان میفهمم که من اون سالها اشتباه محض میکردم. تنهایی واقعا یه مسئله پیچیده و جداگانس. بذارید یه جوره دیگه براتون تعریف کنم. شما اگه رفتی بیرون و موقع برگشت زنگ خونتون رو زدی و یکی در رو… بیشتر »