عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام

نفوذ فرهنگی به زبان ساده

#السلام_حضرٺ_سلطان_عشق

دوباره آمدم از راه دور سمٺ حــرم
#سـلام #حضرٺ_آقا سلام بال و پرم

من‌الغریـب الےالعشـق، باوفـا، الغـوث
بگیر دسٺ‌مرا هم ڪه سخٺ دربہ‌درم

#صباحڪم_حسینـے
#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

بسم الله الرحمن الرحیم
به قصد زیارت ارباب:

السلام علیک یا اباعبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله أبدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السَّلامُ عَلی الحُسٓین و
عٓلی عٓلی اِبن الحُسَین و
عَلی اولاد الحُسَین وَ
علَی اصحابِ الحُسَین.

أللهم الرزقنا زیارت الحسین ع
#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

دانلود مداحی وفات حضرت ام البنین (س)
حاج محمودکریمی
دیگر مرا ام البنین نخوانید
زیرا که من دیگر پسر ندارم..

ادب ازکه آموختی از ام البنین مادرادب
شاه ادب و وفا قمرمنیربنی هاشم دست پرورده ام البنین هست که به دلهاحکومت میکند
لعنت الله علی القوم الظالمین

#عاشقی به سبک “فرشته ملکی” و “منوچهر مدق”

قسمت چهارم

«خانم کوچولو» بعد از این همه رجزخوانی، تازه به من گفته بود:« #خانم_کوچولو »…به دختر نازپرورده ای که کسی بهش نمی گفت بالای چشمت ابروست.

#چادرم را تکاندم و گره روسریم را محکم کردم؛ ولی نمی دانستم چرا از او خوشم آمده بود. توی خانه کسی به من نمی گفت چه طور بپوشم،با چه کسی راه بروم،چه بخوانم وچه ببینم.

اما او مرا به خاطر#حجابم مواخذه کرده بود، حرفهایش تند بود، اما به دلم نشسته بود. گوشه ی ذهنم مانده بود که او کی بود. منوچهر بود؛ پسر همسایمان، اما هیچ وقت ندیده بودمش.

رفت و آمد خانوادگی داشتیم، اسمش را شنیده بودم، ولی هرگز ندیده بودمش.(البته این ها را بعدا فهمیدم)
یک بار دیگر هم دیدمش بیست و یک بهمن از دانشکده ی پلیس اسلحه برداشتم؛ من سه چهار تا ژـ سه انداختم روی دوشم و یک قطار فشنگ دور کمرم.

خیابان ها سنگر بندی بود؛ از پشت بام ها می پریدیم، ده دوازده تا پشت بام را رد کردیم. دم کلانتری شش خیابان گرگان، آمدیم توی خیابان. آن جا همه سنگر زده بودند، هرچه آورده بودیم دادیم.

منوچهر آن جا بود، صورتش را با#چفیه بسته بود، فقط چشم هایش پیدا بود، گفت:«بازم تویی؟»…فشنگ ها را از دستم گرفت، خندید و گفت:«این ها چیه؟ با دست پرتشان می کنند؟»?
فشنگ دوشکا با خودم آورده بودم، فکر می کردم چون بزرگ اند خیلی به درد می خورند.

گفتم: اگر به درد شما نمی خورد، می برمشان جای دیگر. گفت:«نه، نه، دستتان درد نکند، فقط زود از این جا بروید.» نمی توانستم به این دوبار دیدن او بی اعتنا باشم.

دلم می خواست بدانم او که آن روز مثل پر کاه بلندم کرد و نجاتم داد، و هر دو بار، این همه متلک بارم کرد،کیست. حتی اسمش را هم نمی دانستم. چرا فکرم را مشغول کرده بود؟ شاید فقط از روی کنجکاوی
.
نمی دانستم احساسش چیست. خودم را متقاعد کردم که دیگر نمی بینمش.و تلاش می کردم که فراموشش کنم، اما وقت و بی وقت می آمد به خاطرم. این طوری نبود که بنشینم دائم فکر کنم یا ادای#عاشق پیشه ها را در بیاورم و اشتهایم را از دست بدهم؛ نه، ولی منوچهر اولین مردی بود که وارد #زندگیم شد.

اولین و آخرین مرد. هیچ وقت دل مشغول نشده بودم، ولی نمی دانستم کی است و کجاست….


ادامه دارد…

#شهید_منوچهر_مدق
#کتاب_اینک_شوکران

‍ تسلیت عباس

از دویست، سی‌صد‌متر جلوتر حتماً باید تابلو باشد. یک متر در یک متر یا بیشتر.
درست از ضریح فاطمه ـ‌سلام‌الله‌علیها‌ـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تا ضریح ام‌البنین ـ‌سلام‌الله‌علیها‌ـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یک خیابان بشود کاملاً شبیه بین‌الحرمین.
عجب صفایی دارد عاشورا و علقمه خواندن اینجا.
عاشورا مقابل ضریح ام‌البنین ـ‌سلام‌الله‌علیها‌ـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و علقمه روبه‌روی مزار زهرا ـ‌سلام‌الله‌علیها‌ـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خوانده شود. بعد یک سقاخانه لازم دارد، خیلی بزرگ؛ بالاخره این آب هم باید یک جور از خجالت عباس ـ‌علیه‌السلام‌ـ‌ درآید دیگر.
گلدسته‌های حرم مادرش بزرگ باشد، اصلاً نجف را تداعی کند.
کاشی‌های حرم زهرا که همه یا حسن بود، اینجا یا اباالفضل حک شود، چه غوغایی بکند این زیباترین نام تاریخ، این نام که بر در و دیوار بخورد خشت خشت حرم مادر نورانی می‌شود.
فکرش را بکن همچنین روزی باشد، برای عرض تسلیت از باب عبدالله ـ‌علیه‌السلام‌ـ‌ داخل صحن عثمان ـ‌علیه‌السلام‌ـ‌ شوی درست مقابل ورودی جعفر ـ‌علیه‌السلام‌ـ‌ بایستی و به مادر عباس ـ‌علیهماالسلام‌ـ‌ سلام دهی!

السلام‌علیکِ‌یازوجه‌وصی‌رسول‌الله‌السلام‌علیکِ‌یا‌عزیزه‌الزهراء
السلام‌علیک‌یا‌اُمَّ‌البُدور‌السَّواطع‌یا‌فاطمه‌بنت‌حِزام‌الکِلابیه‌المُکَنّاه‌بام‌البنین‌و‌رحمت‌الله‌و‌برکاته‌
اُشهِد‌الله‌و‌رسولَه‌اَنَّکِ‌جاهدتِ‌فی‌سبیل‌الله‌اذ‌ضحیّتِ‌باولادک‌دون‌الحسین‌ابنِ‌بنتِ‌رسولِ‌الله… .[1]

ــــــــــــــــــــــ
1. فرازی از زیارت حضرت ام‌البنین (علیهاالسلام‌)

#حضرت_ام_البنین
#دلنوشته
#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

اگر اهل وفا امشب غمین است

وفات حضرت ام البنین است

پیام تسلیت دادیم عباس ع

که طرحش از لسان یاس دین است

#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

#حضرت_ام_البنین

با ادب بود و روی دامانش

تا گل نازدانه ای جا شد…

…به مدینه نگفت مادر شد

گفت،‌ مولای شهر بابا شد

#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

ای مادر عباس فدای پسرت
ای همسر خورشید فدای قمرت
ای ام بنین مادر مردان نبرد
عالم به فدای چار نور بصرت

#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

دیلی میل: دختر ترامپ برای جشن “پوریم ” کیک پخت.

پوریم روزی است که در آن بیش از 70 هزار ایرانی با توطئه یهودیان در ایران کشته شدند و درسرزمین های اشغالی این روز جشن گرفته میشود

یا حضرت ام البنین …
«ام الادب» ، «ام الوفا» ، «ام الاباالفضل»
بعد از تو دیگر هیچکس «ام البنین» نیست

#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

برای این عکس دلخراش فرار پدر و دختر موصلی از دست داعش کپشن های زیادی نوشته شده است. اما فقط یک جمله حق مطلب را ادا می کند…
“اگر مدافعین حرم نبودند”

دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم

وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم
#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

با عطر سیب پیرهنت مست می شویم

شیدائی قبیله‌ی عشق و عقیده ایم
#عشق_فقط_یک_کلام_حسین_علیه_السلام

تا خیمه‌ی تقرّب تو پر کشیده ایم

تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم