به قلم خودم روز و حال چهارم عید 96
بسم رب الحسین علیه السلام…
سلام . روزهای عید برای من همیشه دو روز اولش دلنشین است . بعد از دوروز کسل کننده میشود مخصوصا که به مسافرت نرفته باشیم و خانه باشیم البته از وقتی که ازدواج کردم
کلا مسافرتی نرفتم جز کربلا که ان هم با دخترم رفتم . مسافرت های عید را دوست دارم چون خستگی های یک سال دوندگی و روزمرگی را از تنم بیرون می کند .
چند سال پیش که هنوز مجرد بودم اوایل عید با خانواده ام به مناطق جنگی یا همون راهیان نور میرفتیم البته امسال هم خانواده ام به راهیان نور رفتند .
خیلی دوستداشتم سال جدیدم را با شهدا اغاز کنم اخه خیلی ارامش دارن و خب یه طورایی هم کربلای ایران حساب میشه دیگه …
الان خواهرم بهم زنگ زد و گفت که هویزه هستن …
چقدر هویزه را دوست دارم … شهید علم الهدی …
دلم پر کشید برای روزهایی که سال جدیدم را با شهدا اغاز می کردم …
ان شالله قسمتم بشه دوباره با دختر کوچکم زینب …
این چندروزهم فقط به عید دیدنی خونه فامیل همسر پرداختیم و روزی یک خونه میریم تا تا اخر عید بیکار نباشیم :-)
خلاصه عید برای من همیشه بوی دلتنگی می دهد …
به قلم خودم