علت نامگذاری نام امام محمد باقر علیه السلام عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
در بیان نام شریف حضرت باقر العلوم علیه السلام…
▫️ ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠّﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺷﻤﺮ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﺆﺍﻝ ﻛﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻳﺰﻳﺪ ﺟﻌﻔﻰ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﭼﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﻗﺮ ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺁﻧﻜﻪ ﺑَﻘَﺮَ ﺍﻟْﻌِﻠْﻢَ ﺑَﻘْﺮَﺍ ﺍﻯ ﺷَﻘﱠﱠﻪُ ﻭَ ﺍَﻇْﻬَﺮَﻩُ ﺍَﻇْﻬﺎﺭﺍ؛ ﺷﻜﺎﻓﺖ ﻋﻠﻢ ﺭﺍ ﺷﻜﺎﻓﺘﻰ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﺳﺎﺧﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻇﺎﻫﺮ ﻛﺮﺩﻧﻰ،
▫️ ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻣﺮﺍ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠّﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺷﻨﻴﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺟﺎبر! ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻰ ﺗﺎ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﻰ ﭘﺴﺮﻡ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺑﻪ ﺑﺎﻗﺮ، ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩﻯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮﺳﺎﻥ، ﭘﺲ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠّﻪ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠّﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﺪﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ پسر! ﺗﻮ ﻛﻴﺴﺘﻰ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﻫﺴﺘﻢ. ﺟﺎﺑﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﻯ ﭘﺴﺮﻙ! ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﻭﻯ ﻛﻦ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﻭﻯ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﻯ ﻭﺍﭘﺲ ﻛﻦ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﺮﺩ، ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻛﻌﺒﻪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺷﻤﺎﻳﻞ ﻭ ﺧﺼﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﺍﺳﺖ، ﺍﻯ ﻓﺮﺯند! ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﻳﺖ ﺳﻠﺎﻡ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺮ ﺟﺎﻯ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺩ ﺍﻯ ﺟﺎﺑﺮ ﻛﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺳﻠﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻯ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: (ﻳﺎ ﺑﺎﻗِﺮُ ﺍَﻧْﺖَ ﺍﻟْﺒﺎﻗِﺮَ ﺣَﻘﱠﱠﺎ ﺍَﻧْﺖَ ﺍﻟﱠﱠﺬﻯ ﺗَﺒْﻘَﺮُ ﺍﻟْﻌِﻠْﻢ ﺑَﻘْﺮﺍ.)
منبع
منتهی الآمال باب هفتم
به مناسبت ولادت امام محمد باقر ع شیعیان واقعی ائمه معصومین(ع): چگونه شیعه باشیم؟
شیعیان واقعی ائمه معصومین(ع):
چگونه شیعه باشیم؟
همانا شیعه ما کسی است که مطیع خداوند است و به ولایت ما نمی رسی مگر با پرهیزکاری و کسی که به مردم ظلم کند شیعه ما نیست.
در دیدگاه امام محمدباقر(ع) صرف اعتقاد به امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام برای شیعه بودن کافی نیست و شیعه کسی است که در عمل مطیع خداوند و اهل عمل صالح و متعهد به تمام فروع فقهی و اصول اخلاقی اسلام است (حیات فکری – سیاسی امامان شیعه علیه السلام، ص ۳۷۰ – ۳۷۳). جابر جُعفی از صحابه آن حضرت این دو حدیث را از ایشان شنیده و برای ما به یادگار گذاشته است: «ان شیعتنا من اطاع الله»؛ همانا شیعه ما کسی است که مطیع خداوند است و «لا تنال بولایتنا الا بالورع و لیس من شیعتنا من ظلم الناس»؛ به ولایت ما نمی رسی مگر با پرهیزکاری و کسی که به مردم ظلم کند شیعه ما نیست (مناقب الامام امیر المؤمنین علیه السلام، ج ۲، ص ۲۸۶).
البته واضح است که به حکم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم…» (نساء/۵۹) اطاعت از خدا در گرو اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است. امام باقر علیه السلام در نصیحتی تکان دهنده به جابر جعفی می فرمایند: (ای جابر! کافی نیست که کسی خود را در میان شیعیان بنمایاند آن هم با این بهانه که دوستدار ما اهل بیت است، به خدا سوگند شیعه ما کسی نیست جز آن که تقوا ورزد و اطاعت از خداوند کند. شیعیان ما جز به تواضع و خشوع و امانت و کثرت یاد خدا و روزه و نماز و نیکی به والدین و رعایت همسایگان و فقیران و ضعیفان و ایتام، به راستگویی و تلاوت قرآن و نگه داشتن زبان از مردم جز به نیکی شناخته نمی شوند. شیعیان امین خاندان خود در همه چیز هستند).
جابر می گوید به امام عرض کردم: من کسی را با این اوصاف نمی شناسم. امام علیه السلام به من فرمود: ای جابر! مذهب را به این ندان که کسی صرفا بگوید من علی را دوست دارم و بر ولایت او هستم، اما اهل عمل نیست. اگر گفت: من رسول الله صلی الله علیه و آله را دوست دارم، پس رسول الله بهتر از علی است، اما به سیره آن حضرت عمل نکرد و از سنت او پیروی نکرد، این دوستی به کار او نمی آید. تقوای الهی را پیشه کنید و عمل به دستورات خداوند کنید و بدانید که خداوند با هیچ یک از بندگانش قرابت و رفاقتی ندارد بلکه دوست داشتنی ترین و با کرامت ترین بندگان نزد خداوند با تقواترین و مطیع ترین آنان است. ای جابر! به خدا سوگند کسی جز با اطاعت از خداوند به او نزدیک نخواهد شد. برائت از آتش دست خداست و شما بر خداوند حجتی ندارید. هر کس مطیع خداوند باشد دوست ماست و هر کس عصیان پروردگار ورزد دشمن ماست و کسی جز با عمل و پرهیزکاری به ولایت ما نمی رسد (کافی، ج ۲، ص ۷۴ – ۷۵؛ صفات الشیعه، ص ۱۱ – ۱۳).
جابر هنگامی که پس از هجده سال شاگردی خدمت امام باقر علیه السلام در مدینه، قصد داشت به وطنش کوفه بازگردد، برای وداع خدمت آن بزرگوار رسید و از ایشان درخواست ارشاد و نصیحت کرد. امام علیه السلام به وی چنین سفارش کرد: «یا جابر، بلغ شیعتی عنی السلام ، وأعلمهم أنه لا قرابه بیننا وبین الله ( عز وجل ) ، ولا یتقرب إلیه إلا بالطاعه له . یا جابر ، من أطاع الله وأحبنا فهو ولینا ، ومن عصى الله لم ینفعه حبنا…»؛ ای جابر به شیعیانم سلام برسان و به آنان اطلاع بده که بین ما و خداوند عز و جل قرابتی نیست و کسی به درگاه خدا نزدیک نمی شود مگر با اطاعت از خدا. ای جابر! هر کس خدا را اطاعت کند و ما را دوست داشته باشد دوست ما است و هر کس نسبت به خداوند عصیان ورزد، دوست داشتن ما فایده ای برایش ندارد … (امالی طوسی، ص ۲۹۶).
بنا بر این روایات شریف، کمترین انتظار امام علیه السلام از شیعیانش گناه نکردن است و تقوا و پرهیزکاری . از دعای امام باقر علیه السلام این بوده است: «اللهم اعنی علی الدنیا بالغنی و علی الآخره بالتقوی»؛ خدایا در امور دنیا مرا با بی نیازی و در امور آخرت با تقوا یاری کن (البیان والتبیین، ص ۵۱۵).
در راه باتقوا و پرهیزکار بودن، خطراتی انسان را تهدید می کند که امام باقر علیه السلام به نقل از جدشان رسول الله صلی الله علیه و آله درباره آن ها چنین هشدار می دهند: «أیها الناس حلالی حلال إلى یوم القیامه وحرامی حرام إلى یوم القیامه إلا وقد بینها الله عز وجل فی الکتاب وبینتهما لکم فی سیرتی وسنتی وبینهما شبهات من الشیطان وبدع بعدی من ترکها صلح له أمر دینه وصلحت له مروءته وعرضه ومن تلبس بها ووقع فیها…»؛
ای مردم حلال من تا روز قیامت حلال است و حرام من تا روز قیامت حرام است و خداوند عز و جل در قرآن بیان کرده است و من نیز در سیره و سنتم بیان کرده ام. بین این دو شبهاتی از شیطان وجود دارد و بدعت هایی که پس از من خواهد بود. هر کس شبهات و بدعت ها را ترک کند، دین، مروت و آبروی خود را حفظ کرده و هر کس به دنبال آن ها رود در آن ها گرفتار خواهد شد…. (کنز الفوائد، ص ۱۶۴).
به علاوه امام باقر علیه السلام در نصیحتی به فرزندشان امام جعفر صادق علیه السلام این گونه هشدار می دهند: «یا بنی إنّ اللَّه تعالى خبأ ثلاثه أشیاء فی ثلاثه أشیاء : خبأ رضاه فی طاعته فلا تحقرن من الطاعه شیئا فلعلّ رضاه فیه، وخبأ سخطه فی معصیته فلا تحقرن من المعصیه شیئا فلعلّ سخطه فیه ، وخبأ أولیاءه فی خلقه فلا تحقرنّ أحدا فلعلّ ذلک الولیّ »؛ خداوند سه چیز را در سه چیز پنهان کرده است: رضا و خشنودى خود را در پرستش و عبادت پنهان کرده است، هیچ عبادتى را کوچک مشمار، شاید رضاى خدا در همان عبادت کوچک باشد. خشم خود را در گناهان پنهان کرده است، هیچ گناهى را کوچک مشمار، شاید به واسطه همان گناه مورد خشم او واقع شوى. بندگان محبوب خود را در میان مردم پنهان کرده است، هیچ فردى را حقیر مشمار، شاید همان فرد، بنده محبوب خدا بوده باشد (التذکره الحمدونیه، ج ۱، ص ۱۱۰ – ۱۱۱).
در رابطه با لزوم اطاعت از ائمه اطهار علیه السلام و عمل به سیره آنان و برائت عملی از دشمنان آن بزرگواران، این روایت نیز خواندنی و شایان توجه است. همزمان با یکی از سفرهای حج هشام بن عبدالملک، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نیز به مکه آمده بودند. امام صادق علیه السلام در محضر پدرشان فرمودند: «الحمد لله الذی بعث محمدا بالحق نبیا، وأکرمنا به، فنحن صفوه الله على خلقه، وخیرته من عباده، فالسعید من اتبعنا، والشقی من عادانا وخالفنا، ومن الناس من یقول إنه یتولانا وهو یوالی أعداءنا ومن یلیهم من جلسائهم وأصحابهم، فهو لم یسمع کلام ربنا ولم یعمل به»؛ سپاس خداوندی را که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید وما را به وسیله او مورد احترام و تکریم قرار داد.
پس ما برگزیدگان خدا در بین مخلوقات او و بهترین بندگان او هستیم. خوشبخت کسی است که از ما پیروی کند و بدبخت کسی است که ما را دشمن داشته و با ما مخالفت کند. برخی از مردم ادعای ولایت ما را دارند ولی در واقع بر ولایت دشمنان ما و همنشینان و همسخنانشان گردن نهاده اند. چنین افرادی کلام پروردگار ما را نشنیده اند و به آن عمل نکرده اند. گفتنی است این کلام را به گوش هشام رساندند و او وقتی به دمشق بازگشت به عامل خود در مدینه دستور داد که امام باقر و امام صادق علیهما السلام را از مدینه به شام بفرستد و این دو امام بزرگوار به ناچار عازم شام شدند و هشام در تلاشی بیهوده سعی کرد این دو بزرگوار را در چشم درباریان اموی و مردم شام تحقیر کند ( دلائل الامامه، ص ۲۳۳ – ۲۴۱). بنا بر این روایت، امام صادق علیه السلام با همه چه موافقان و چه مخالفان اتمام حجت کرده اند و خود و پدر بزرگوارشان عواقب آن را به جان خریده اند.
در روایتی از امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه ۱۸۹ سوره بقره آمده است: «آل محمد ابواب الله و سبیله والدعاه الی الجنه والقاده الیها والادلاء علیها الی یوم القیامه»؛ آل محمد باب خدا هستند و راه وصول به او. آنان دعوت کنندگان به بهشتند و رهبر مردم به سمت آن و راهنما به آن تا روز قیامت (تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۸۶). پس به جز پیروی کامل از این خاندان به بهشت راهی نیست چنان که امام علیه السلام در روایتی دیگر می فرمایند: «ایها الناس! این تذهبون و این یراد بکم؟ بنا هدی الله اولکم و بنا ختم آخرکم، … لانا اهل العاقبه، یقول الله: والعاقبه للمتقین»؛ ای مردم! کجا می روید؟ و به کجا رانده می شوید؟ شما در آغاز به وسیله ما اهل بیت هدایت شدید و سرانجام کار شما نیز با ما پایان می پذیرد. … ما خانواده ای هستیم که عاقبت با آنان است چنان که خداوند فرموده است: عاقبت کار از آن پرهیزکاران است (کافی، ج ۱، ص ۴۷۱).
امام باقر(ع)؛ بنیانگذار انقلاب فرهنگی در جهان اسلام
به مناسبت ولادت حضرت باقرالعلوم(ع)؛
امام باقر(ع)؛ بنیانگذار انقلاب فرهنگی در جهان اسلام
پس از شهادت سیدالشهدا(ع) به تدریج بستری فراهم شد تا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) انقلاب عظیمی در حوزه اندیشه جهان اسلام راه بیاندازند و زمینه تاسیس جغرافیای جدیدی را برای شیعه فراهم آورند.
به گزارش فرهنگ نیوز، امام محمد باقر(ع) پنجمین امام شیعیان، فرزند علی بن الحسین امام سجاد (ع) و فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) در اوّل رجب یا سوّم صفر سال ۵۷ هجری در مدینه به دنیا آمد. ابن شهرآشوب می نویسد که حضرت باقر(ع) اول کسی بود که آمیخته از نژاد امام حسن و امام حسین(ع) محسوب می شد چون مادرش ام عبد الله دختر امام حسن(ع) بود که راست گوترین و نیکوترین زنان به شمار می رفت.
در زمان امام محمد باقر (ع) که مصادف با حکومت مروانیان بود، کشور اسلام بسیار وسیع و پهناور شد، اقوام و ملل گوناگونی به اسلام گرویده بودند، در این هنگام مسائل جدیدی در حوزه های دینی مسلمانان مطرح بود
در زمان امام محمد باقر (ع) که مصادف با حکومت مروانیان بود، کشور اسلام بسیار وسیع و پهناور شد، اقوام و ملل گوناگونی به اسلام گرویده بودند، در این هنگام مسائل جدیدی در حوزه های دینی مسلمانان مطرح بود، تعدادی کتاب از زبان های مختلف ترجمه شده و مطالب جدیدی در میان مردم پخش می شد و ایجاد شبهه می کرد. در این هنگام حکومت مروانیان در اثر فساد از درون خراب و ضعیف و ناتوان شده بود، امام باقر (ع) از اوضاع و احوال استفاده کرد و حوزه بزرگی در مدینه تشکیل داد و شاگردان زیادی تربیت نمود، حکومت وقت هم چندان نیرومند نبود که جلوی مردم را بگیرد و امام (ع) را از تدریس و نشر احکام باز دارد. در حوزه درس امام باقر (ع) تعداد زیادی عالم و محدث از سراسر کشور پهناور اسلامی شرکت میکردند، در وقت حج و عمره بر تعداد آنها افزوده میگردید.
انحطاط امت اسلام در زمان امام باقر(ع)
انسان با ورقزدنِ کتاب توحید صدوق(ره) و مرور سؤالهایی که به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ارجاع داده میشد، میتواند متوجه شود که کار مسلمانها به جایی رسیده بود که درباره توحید و معرفت خداوند متعال، حرفهایی بدتر از یهود میزدند!
آیت الله میرباقری در این باره می گوید: «انسان با ورقزدنِ کتاب توحید صدوق(ره) و مرور سؤالهایی که به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ارجاع داده میشد، میتواند متوجه شود که کار مسلمانها به جایی رسیده بود که درباره توحید و معرفت خداوند متعال، حرفهایی بدتر از یهود میزدند!
این انحطاط، تصادفی نیست! فرقهسازی، ایجاد بدعت، راهاندازی نهضت ترجمه و پدیدآوردن جریانهای انحرافی، همه و همه، کارهای مدیریتشده و توام با برنامهریزیای بوده است که دستگاه نفاق، با دوراندیشی و نگاه تاریخی، آن را راه انداخت؛ تا اسلام و معنویت حاصل از آن را سرنگون کند.
… در چنین شرایطی بود که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با ایجاد پایگاه مرجعیت علمی در جهان اسلام، نه تنها شیعیان [را ارتقا فکری دادند] که حتی اهل سنت را از افتادن در ورطه انحطاط فکری نجات دادند و چارچوبهای مقننی را بنا گذاشتند. ایشان ضمن اتخاذ تدابیر بلند، با تربیت شاگردان فقهی در بدنه اهل سنت، در برابر پدید آمدن انحرافهای خطرناکتر که می توانست به فروپاشی جامعه اسلامی منتهی شود و نام اسلام و مسلمانی را یک سره در تاریخ به فراموشی بسپارد، ایستادند…».
تاسیس جغرافیای جدید شیعه
لذا پس از شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) به تدریج رجعتی به سمت شیعه پدید آمد و بستری فراهم شد تا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) انقلاب عظیمی در حوزه اندیشه جهان اسلام راه بیاندازند و زمینه تاسیس جغرافیای جدیدی را برای شیعه فراهم آورند.
آیت الله میرباقری این انقلاب فکری را در نتیجه مشی امام سجاد(ع) می داند که مردم این امکان را پیدا کردند که معنویت و قداست امام معصوم (ع) را ببینند و سرچشمه توحید و بندگی را پیدا کنند.
وی می گوید: «این طور نیست که حضرت سجاد(ع) با دعا، به جنگ با بنی امیه رفته باشند؛ بلکه، دعا، یکی از شئون امامت ایشان بوده، که احیاء معنویت در آن منعکس گردیده است. به بیان دیگر، صحیفه، تجلی احیاء توحید در جامعه زمان امام سجاد(ع) است؛ نه ابزار مبارزه حضرت.
امام باقر و امام صادق(ع) جایگاه مرجعیت علمی امام معصوم را نیز در جامعه اسلامی احیاء نمودند؛ و معادله مراجعه مردم برای حل و فصل مسائل فقهی را عوض کردند
در پی ارجاع مردم به خانه اهل بیت (ع) که نتیجه تلاش های امام سجاد(ع) بود، امام باقر و امام صادق(ع) جایگاه مرجعیت علمی امام معصوم را نیز در جامعه اسلامی احیاء نمودند؛ و معادله مراجعه مردم برای حل و فصل مسائل فقهی را عوض کردند. پیش تر، جامعه شیعه مسائل فقهی اش را از اهل سنت اخذ می کرد؛ اما در این دوره با احیاء مرجعیت علمی امام معصوم، کار به جایی رسید که بزرگان هر چهار مذهب اهل سنت، در مکتب تدریس امام صادق(ع) حضور پیدا می کردند و از شاگردان آن حضرت به شمار می آمدند.»
سختی های ارتباط امام با شیعیان
لذا بهترین زمانهایی که مردم از ائمه استفاده کردند زمان امام باقر و امام صادق(ع) بوده است. البته این امر با سختی هایی نیز همراه بوده است. مثلا بسیاری از اوقات شیعهها وقتی میخواستند سوالی از امام بپرسند باید به عنوان یک دست فروش بروند در کوچه داد بزنند.
آیت الله مصباح یزدی با بیان این موضوع می گوید: به بهانه؛ تخممرغ فروختن، سبزی فروختن، خیار فروختن بروند در خانه امام صادق (ع) و از ایشان مسأله بپرسند. تازه عصر این دو امام بهترین زمانها بود. حتی در چنین زمانی که؛ امام زنده است، ظاهرا زندان هم نیست، کرسی درس هم دارد و هزاران نفر از شهرهای اطراف میآیند از محضرش استفاده میکنند.
آن کسی که در شهرهای دور زندگی میکند، فرض کنید در خراسان آن روز، فاصله را نسبت به مدینه حساب کنید که باید با شتر این مسافت را طی کنند شاید یک سال طول میکشید که از خراسان به مدینه بروند. برای این فرد اگر مشکلی پیش میآمد باید چه کار کند؟»
لذا آیت الله مصباح یزدی از این موضوع نتیجه می گیرد: «مسائل اجتماعی، سیاسی را که ایجاب میکرد به حکومت مراجعه کند نزد چه کسی برود؟ در میان مردم اگر اختلافی پیدا شد چه کنند؟ اینجا فرمودند ولایت فقیه معتبر است؛ یعنی کسی که جای امام باشد به عنوان یک بدل اضطراری.
و کسی که او را رد کند مثل آنست که مارا رد کرده است ؛ چرا که امام صادق می فرماید: «والرد علیه کالرد علینا»؛ بعد از آن هم یک جملهای دارد که خیلی تکاندهنده است: «وهو علی حد الشرک بالله»؛
ببین چهقدر برای امام معصوم مسألة وجود حکومت اهمیت دارد که این قدر پایة ولایت فقیه را محکم میکند و نمیگوید انکارش، (در حد شرک به خداست بلکه) میگوید ردش، که ظاهرا رد عملی منظور است؛ ولایتفقیه یعنی این.»
نظر علمای اهل سنت در مورد امام باقر(ع)
ابن حجر عسقلانی در کتاب تقریب التهذیب، در معرفی امام باقر(ع) مینویسد: محمد باقر(ع) به اندازه ای رموز و اسرار علوم و دانشها را آشکار ساخت و حقایق احکام، حکمتها و لطایف دانشها را بیان نموده که جز کوردلان و تاریک باطنان، کسی نمیتواند آنها را انکار کند و از این رو شکافنده مشکلات علم و برافرازنده دانش لقب یافته است
نمونه های فراوانی در مورد اظهار نظرهای علمای اهل سنت در مورد امام باقر(ع) وجود دارد که همه به فضل و دانش و برتری آن امام همام اقرار داشته اند. مثلا ابن حجر عسقلانی در کتاب تقریب التهذیب، در معرفی امام باقر(ع) مینویسد: «محمد باقر(ع) به اندازه ای رموز و اسرار علوم و دانشها را آشکار ساخت و حقایق احکام، حکمتها و لطایف دانشها را بیان نموده که جز کوردلان و تاریک باطنان، کسی نمیتواند آنها را انکار کند و از این رو شکافنده مشکلات علم و برافرازنده دانش لقب یافته است.»
همین طور محمد بن سعد زهری درباره پیشوای پنجم شیعیان گفته است «محمد من الطبقه الثالثه من التابعین من المدینه، کان عابدا عالما ثقه؛ محمد از طبقه سوم از تابعین مدینه است. او مردی عابد، عالم و ثقه بود.» همچنین در جای دیگر میگوید «کان ثقه کثیر الحدیث؛ او ثقه و کثیر الحدیث بود.»
در مورد مقام علمی و سیاسی امام باقر(ع) در نزد علمای اهل سنت می توان به نمونه های دیگری اشاره کرد که برخی از علمای اهل سنت به امامت آن حضرت در علم و سیاست تصریح نموده اند که ما تعدادی را متذکر می شویم.
شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان الذهبی می گوید: «ابوجعفر الباقر سیّد امام فقیه، یصلح للخلافة؛ ابوجعفر باقر،سیّد، امام، فقیه و کسی است که برای خلافت صلاحیت دارد.»
وی در جایی دیگر می گوید: «و کان احد من جمع بین العلم و العمل و السؤدد و الشرف و الثقة و الرزانة و کان اهلا للخلافة»؛ «او یکی از کسانی بود که بین علم وعمل و بزرگواری و شرف و وثاقت، جمع نموده بود. او اهلیت بر خلافت را داشت.»
صلاح الدین خلیل بن ابیک صفدی می گوید: «… و کان احد من جمع العلم و الفقه و الدیانة و الثقة و السؤدد و کان یصلح للخلافة و هو أحد الأئمة الاثنی عشر الذین یعتقد الرافضة عصمتهم…»؛ «…او یکی از کسانی بود که علم و فقه و دیانت و وثاقت و بزرگواری را جمع نموده و برای خلافت صالح بود و او یکی از ائمه دوازده گانه است که شیعه قائل به عصمت آنها است.»
ابن صبّاغ مالکی می گوید: «وکان محمّد بن علیّ بن الحسین(ع) مع ما هو علیه من العلم و الفضل و السؤدد و الرئاسة و الامامة، ظاهر الجود فی الخاصة و العامة، مشهورالکرم فی الکافة، معروفا بالفضل و الاحسان مع کثرة عیاله و توسط حاله»؛ «محمد بن علی بن الحسین(ع)، با وجود علم و فضل و بزرگواری و ریاست و امامت، اهل جود به خاص و عام بود. او مشهور به کرم بر همه بود و با کثرت عیال و متوسط الحال بودن در مال، معروف به فضل و احسان بود.»
احمد بن یوسف قرمانی می گوید: «وکان خلیفة ابیه من بین اخوته و وصیّه و القائم بالامامة من بعده، و لم یظهر عن احد من اولاد الحسن و الحسین من علم الدین و السنن و علم القرآن و السیر و فنون الآداب ما ظهر عن ابی جعفر»؛ «…او از بین برادرانش جانشین پدرش و قائم مقام امامت بعد از او بود. و از هیچ یک از اولاد حسن و حسین در علم دین و سنن و علم قرآن و تاریخ و فنون و آداب، به مقدار آنچه از ابی جعفر رسیده، ظاهر نشده است.»
محمد ابو زهره از بزرگان علمای مصر می گوید: «وکان محمّد ابنه وریثه فی الامامة العلم و نیل الهدایة، و لذا کان مقصد العلماء من کل البلاد الاسلامیة، و ما زار احد المدینة الّاعرج علی بیت محمّد الباقر یاخذ عنه»؛ «محمد فرزند زین العابدین وارث او در امامت علم و نیل به هدایت بود. و لذا مقصد علمای همه سرزمین های اسلامی بود. هیچ کس به زیارت مدینه نمی آمد جز آنکه وارد خانه او شده و از آن حضرت اخذ علم می نمود.»
حجت الاسلام فاطمی نیا در این باب می گوید: «ابن حجرمکی از علمای سنی وبسیارمتعصب است. دربعض کتب خود خیلی به شیعیان و بزرگان شیعه جسارت کرده است. اما همین ابن حجر پلید زمانیکه به حضرت باقر(ع) می رسد، بغض و تسنن خود را فراموش میکند و دروصف حضرت می گوید: «سُمّی بالباقر لأنّه أظهر من مقطعات کنوز المعارف»؛ باقر نامیده شد چرا که گنجینه های مخفی معارف را ظاهرکرد.
حقیقتا امام باقر و امام صادق(ع) بنیان گذاران انقلاب فرهنگی در جهان اسلام هستند. هشام پلید برای خاموش کردن نورخدا، بسیار با حضرت مقابله کرد و انواع آزار واذیت ها را به ایشان رساند و در آخر هم حضرت را به شهادت رساند.»
منبع: مهر
27 جمادی الثانی سال 116 ه.ق ابوالحسن سلطان على فرزند امام باقر(ع) در اردهال کاشان به شهادت رسید. عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
27 جمادی الثانی سال 116 ه.ق ابوالحسن سلطان على فرزند امام باقر(ع) در اردهال کاشان به شهادت رسید. علت حضور ایشان به دلیل درخواست اهالی به امام باقر بود زیرا که نیاز به تعلیم احکام داشتند
#صدقه دفع بَلاست.
امام باقر علیه السّلام :
بر شما باد به صدقه دادن،
صدقه را صبح زود بدهید که آن روی ابلیس را سیاه می کند.
#صدقه دفع بَلاست.