معرفی کتاب بی قرار
24 مهر 1401
وقتی فهمید قرار است نیروهای تازه نفس را به سوریه بفرستند، مثل آتش زیر خاکستر شعلهور شد. از آنجا که رگ خواب سمیه همسرش را میدانست، با محبت و صحبت توانست رضایتش را بگیرد. سمیه رو کرد به حامد و گفت:« ببین حامد تو داری کار راحت رو انجام میدی و من رو با… بیشتر »
2 نظر