سرباز کوچک امام
29 مهر 1401
اینبار من، پسر 13 سالهای بودم که در کوچه پس کوچههای شهرم اردستان به همراه پسر عمویم حجت، آتشها سوزاندم. بازیگوش بودم، اما کنار این همه سربه هواییها، چیزی بدجور ته دلم میجوشید. دبستان مصطفوی دور از هیاهوی انقلاب بود، اما من از هر فرصتی استفاده… بیشتر »
نظر دهید »