قسمت دوم: علی اکب
قسمت دوم: علی اکبر
قسمت اول: امام و حبیب
قسمت اول: امام و حبیب
من "شاعرم" اما... اگر"نقاش"بودم یک«عصر عاشورا»ی دیگرمی کشیدم قطعابرای تسلی دادن به زینب حتی شده.. یک نیزه"کمتر" می کشیدم
من “شاعرم”
اما…
اگر"نقاش"بودم
یک«عصر عاشورا»ی دیگرمی کشیدم
قطعابرای تسلی دادن
به زینب
حتی شده..
یک نیزه"کمتر”
می کشیدم
تعبیر من از عشق همان بود که گفتم دربند کسی باش؛که دربند حسین است... #جانم_حسین_ع...
تعبیر من از عشق همان بود که گفتم
دربند کسی باش؛که دربند حسین است…
#جانم_حسین_ع…
امشب؛حضور سردار سرلشگر حاج قاسم سلیمانی در مراسم عزاداری شام غریبان امام حسین(علیهالسلام)در حسینیه امام خمینی/فارس
امشب؛حضور سردار سرلشگر حاج قاسم سلیمانی در مراسم عزاداری شام غریبان امام حسین(علیهالسلام)در حسینیه امام خمینی/فارس
یک نگه کن به صورت زینب غیر لطمه و زخم ناخن نیست شد دم مغرب و اذان گفتند همه رفتند شمر ول کن نیست........
یک نگه کن به صورت زینب
غیر لطمه و زخم ناخن نیست
شد دم مغرب و اذان گفتند
همه رفتند شمر ول کن نیست……..
آخر نشد که عقده از این دل درآورم
آخر نشد که عقده از این دل درآورم
موی تورا ز پنجه ی قاتل درآورم
گفتم که نیزه را ز مقابل در آورم
جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم
گودال تنگ و پیکر تو ریز ریز شد
با یک لباس چکمه ی قاتل تمیز شد
هرکس دوید گوشه ی گودال برنگشت
پیراهن از کشاکش جنجال برنگشت
در زیر نعل ها تن پامال برنگشت
چشم کسی ز غارت خلخال برنگشت
خنجر را کشید و زنی التماس کرد
یک زن به مرد بد دهنی التماس کرد
یا زینب کبری
تا که او بیشتر نفس میزد - بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال - با سپر میزدند زینب را
یکنفر بود و یک بدن اما - صدنفر میزدند زینب را
خوابشان بُرد بچه ها سَر ِ شب
تا سحر میزدند زینب را
روضۀ گودال هم تنها همین یک جمله است اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا
روضۀ گودال هم تنها همین یک جمله است
اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا
عاشورای خونین در نیجریه/ 9 شیعه در نیجریه با گلوله نیروهای امنیتی به شهادت رسیدند
عاشورای خونین در نیجریه/ 9 شیعه در نیجریه با گلوله نیروهای امنیتی به شهادت رسیدند
چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است وقت آوارگی قافله ی ارباب است
چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است
وقت آوارگی قافله ی ارباب است
اصلا زن باید عاشق باسد
اصلا زڹ باید عاشقـــــ شود …!
عاشق مردے که نوکرے اباعبدالله الحسیڹ
را میڪند …
غلامـ زینب اسٺ و عشقـ علوے دارد …
اصلا زڹ باید عاشق شود …! عاشــــــــق مرد سر به زیرے ڪه چشم هایشــــ
پاڪ اسٺ ؛
و جز معشوقشـ ڪس دیگرے را نمے بیند.
اصلا زڹ باید عاشق شود…! عاشق آڹ مردے ڪه فعلـــــــ قوامونــــ برایشــ
صرفــــ مےشود …
مردے که تڪیه گاه خانواده استـــــ و مرحمـ
زخم هاے زندگیستـــ…
اصلا زڹ باید عاشق شود …! عاشقمردے ڪه همسفرٺـــــ میشود ؛
از این زندگے ڪوتاه تا بهشٺــــــ فردوســـ…
اصلا زڹ باید عاشق شود…! عاشق مردے ڪه عشق شهادٺ است و
باید مهریه اے بگذارد بسے سنگیڹ بله بگوید
به شرط شفاعٺ آخرٺ!
زنی دیدم که در گودال میرفت پریشان خاطر و احوال میرفت گلی گم کرده بود اما بمیرم به هر گل میرسید ازحال میرفت
زنی دیدم که در گودال میرفت
پریشان خاطر و احوال میرفت
گلی گم کرده بود اما بمیرم
به هر گل میرسید ازحال میرفت
چون تیر که بر جگر رسیدن دارد ناگاه ترین خبر رسیدن دارد کار از دل و دست و از گلو هم بگذشت این قصه ما؛ به سر رسیدن دارد
چون تیر که بر جگر رسیدن دارد
ناگاه ترین خبر رسیدن دارد
کار از دل و دست و از گلو هم بگذشت
این قصه ما؛ به سر رسیدن دارد
مکن ای صبح طلوع
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع،
مکن ای صبح طلوع
آجرک الله یا بقیة الله
اهدای خون به جای قمه زنی
نذر خون: قمه نه! این بار همه خون اهدا کنیم…
توصیه امام رضا علیه السلام درباره روز عاشورا
توصیه امام رضا علیه السلام درباره روز عاشورا
امام رضا علیه السلام فرمود:«کسی که در روز عاشورا به دنبال امور دنیوی و کسب و کار نرود و به عزاداری برای سیدالشهداء بپردازد، خداوند نیازهای دنیوی و اخرویاش برآورده خواهد ساخت. کسی که این روز، برایش روز مصیبت و حزن و گریه باشد، خداوند روز قیامت را روز سرور و شادمانی او قرار خواهد داد و در بهشت، چشمش را به دیدار ما اهل بیت روشن خواهد کرد.
اما کسی که روز عاشورا را روزی برای کسب و کار بشمارد و برای خود از مال دنیا چیزی بیندوزد، اموالش برایش برکت نخواهد داشت، در قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد محشور میشود و خداوند آنان را در پستترین درجات جهنم جای خواهد داد.»
منابع: ناسخ التواریخ، ج 3، ص 299.
#صلےالله_علیڪ_یا_ابا_عبدالله #صلےالله_علیڪ_یا_قمر_بنی_هاشم ⚫️⚫️⚫️ گیرم که دست و علم و مشک بیوفتند ... برخیز فدای سرت انگار نه انگار...
#صلےالله_علیڪ_یا_ابا_عبدالله
#صلےالله_علیڪ_یا_قمر_بنی_هاشم
گیرم که دست و علم و مشک بیوفتند …
برخیز فدای سرت انگار نه انگار…
این همه آدم رفتند و نیامده اند؛ و فقط یک نفر است که رفت و هنوز هم در تاریخ دارند میگویند: نیامد نیامد... ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
این همه آدم رفتند و نیامده اند؛ و فقط یک نفر
است که رفت و هنوز هم در تاریخ دارند
میگویند: نیامد نیامد…
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد…
کوتاه کن کلام... بماند بقیّهاش
کوتاه کن کلام… بماند بقیّهاش
مرده است احترام… بماند بقیّهاش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام… بماند بقیّهاش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام… بماند بقیّهاش
شمشیرها تمام شد و نیزهها تمام
شد سنگ ها تمام… بماند بقیّهاش
گویا هنوز باور زینب نمیشود
بر سینۀ امام…؟ بماند بقیّهاش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام… بماند بقیّهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام….بماند بقیّهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام …. بماند بقیّهاش
بر خاک خفتهای و مرا می برد عدو
من می روم به شام… بماند بقیّهاش
دلواپسم برای سرت روی نیزهها
از سنگ پشت بام… بماند بقیّهاش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام… بماند بقیّهاش
حالا قرار هست کجاها رود سرش؟
از کوفه تا به شام… بماند بقیه اش
قصه به “سر” رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام … بماند بقیه اش