توليدي به قلم خودم
سلام.
اين روزهاربيشتر درخانه هستم و همسرم مثل روز هاي هميشه به سركار مي رود انگار. ديگه عيد نيست و باز به روز هاي
عادي سال برگشتيم. ديشب يهويي دخترم تب كرد و كمي مريض شد و شب يك خورده اي اذيتم كرد
صبح كه شد برايش دم نوش درست كردم و سبزي تازه گرفتم و برايش سوپ خوشمزه اي با ليمو ترش درست كردم
مادر همسرم هم به كمكم امد تا دخترم اذيت نشود . برايش فرني نشاسته هم درست كردم تا سينه اش نرم شود و سرفه
هايش كمتر شود . ساعت ها را با دقت ميديدم تا به موقع دارو هاي زينب را بدهم تا تب و سرفه هايش كمتر شود
الان درحال استراحت هستش . به ياد مادراني افتاده ام كه كودكانشان مريض هستند و اين شب ها در بيمارستان
سال را تحويل گرفته اند . ان شالله خدا همه بيماران علي الخصوص كودكان را شفا بدهد .
به قلم خودم عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
بسم رب الحسین .
سلام . امروز 5 فروردین 1396
بالاخره عید دیدنی هامون تمام شد و الان نشستیم خونه تا مهمون هامون تشریف بیارن خونه ما :-)
دیروز از ساعد 5 تا 12 شب 3 خونه عید دیدنی رفتیم البته فامیل های جناب همسر بودن :-) اول خونه مادربزرگ همسرم رفتیم تا بقیه فامیل هم جمع بشن و دسته جمعی به عید دیدنی بریم .
ساعت 8شد دایی و خاله همسرم و مادرشوهرم و خواهر شوهرم هم اومدن حدودا 10 نفرشدیم و راه افتادیم به سمت خونه فامیل برای عید دینی :-)
کلا دیروز روزخوبی بود و خوش گذشت اخه نهار هم پدر و برادرم و پدرشوهرم نهار خونه ما مهمون بودن و دور هم بودیم .
کرج دیروز برف میومد و هوا سرد بود جالبه که تو زمستون اینجا گرم تر از بهارش بود :-)
موقع برگشت از مهمونی اخر که منزل پسرخاله همسرم بود ، دختر دایی همسرم که 6 سالشه رو کرد به همه بازبون بچه گانش گفت زمستون انقدر سرد نبود که الان انقدر سرده :-) واقعا چه جمله با مزه ای گفتا
در نهایت سرد باشه یا گرم باشه یا بارون بیاد یا برف بیاد یا تگرگ از اسمون بباره ما صله رحم رو به جا میاریم :-)
خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت های زیادی که به ما عطا کردی.
به قلم خودم